گفتمان انقلاب اسلامی

انقلاب اسلامی-نظام اسلامی-دولت اسلامی-جامعه اسلامی-تمدن اسلامی
مشخصات بلاگ

سال رونق تولید

ما متأسفانه در برخى از اوقات گذشته، مى ‏دیدیم که بعضى از کسانى که مرتبط با مسئولین بودند یا حتى خودشان مسئول یک بخشى بودند، کأنّه از گفتمان انقلاب در مقابل دیگران شرمنده‏ اند و خجالت مى‏ کشند که حقایق انقلاب را بر زبان جارى کنند یا آن‏ها را پیگیرى کنند یا به آن‏ها اهمیت بدهند! این براى یک جامعه خیلى بلاى بزرگى است‏.امام خامنه ای02/06/1387


برای خرید کتاب ها می تونید با شماره 09103858079تماس بگیرید.

۱۸ مطلب در خرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

شنبه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۴، ۰۴:۲۷ ب.ظ

طوافشان نبُوَد جز به گِرد کاخ سفید

مام غصه و آهیم یا رسول الله
به انتظار نگاهیم یا رسول الله

به آه و درد دل ما مگر تو گوش کنی
حکایت غم و شکوا مگر تو گوش کنی

اگرچه گاه چو ابر بهارمی­ باریم
هنوز بغض فروخورده در گلو داریم

بیا و بنگر در ماه پرسعادت خویش
به سوز آه غریبان به حال امت خویش

چه زخم­ ها که نشسته به جان امت تو
چه فتنه ها شده برپا میان امت تو

اسیر خیل برادرکُشان بی­دردیم
دچار کینه­ ی کودک­ کُشان نامردیم

چه قلب­ ها که پر از آتش حمیّت شد
حجاز باز گرفتار جاهلیت شد[۴]

شده است کعبه گرفتار خیل نا اهلان
اسیر مانده حرم در کف ابوجهلان

همین قبیله که سرگرم تاج و تاراجند
بجای ایمان محو سقایة الحاجند[۵]

نمازشان نبُوَد جز نماز شمر و یزید
طوافشان نبُوَد جز به گِرد کاخ سفید

نهاده عزت اسلام و سخت پست شدند
ز ترس و ذلتشان کدخدا پرست شدند

ز ما مگیر خدایا شکوه عزت را
امانت شهدا را، غرور و غیرت را

حسینی است، ابالفضلی است غیرت ما
به خواب نیز نبیند یزید ذلت ما

مقدّر است که در این جهاد پیروزیم
قسم به خون رضایی­ نژاد پیروزیم

قسم به تک تک آلاله­ های این گلشن
علی محمدی و شهریاری و روشن

به تشنه­ کامی عباس­ هایمان سوگند
به دست بسته­ ی غواص­ هایمان سوگند[۶]

در این مجاهده کوتاه آمدن هرگز
و با یزید زمان راه آمدن هرگز

بگو به هرکه در این معرکه کم آورده است
بگو که بیرق خود را نمی­ نهیم از دست

اگر خدای نکرده هوای آن دارید
که باز بهر ولی جام زهر پیش­ آرید

فقط نه جام شما را به قهر می­ شکنیم
که دست ساقی هر جام زهر می­ شکنیم

شکوه عزت این خاک تا به افلاک است
حریم آیه نفی­ سبیل[۷] این خاک است

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۹۴ ، ۱۶:۲۷
گفتمان ساز

 

بخش هایی از سخنرانی سید حسن نصرالله در این مراسم:

 مرجع تقلید باید احاطه علمی گسترده‌ای داشته باشد که این امر را باید از فتواهای شرعی منتشر شده و دروس فقهی او برای طلاب خود از 20 سال گذشته و بحث‌های عمیق او در مسائل دولت و مسائل نوین، دریافت.

جایگاه دیگری که امام خامنه‌ای در آن قرار دارند، رهبری است؛ ایشان رهبر جمهوری اسلامی ایران هستند. ایشان رهبری و ولی امر هستند. این جایگاه مستلزم داشتن شرط کفایت، شجاعت، آگاهی تاریخی، شناخت سیاسی گسترده، تجربه اجتماعی و سیاسی متنوع،  توانایی تشخیص منافع و شناخت دشمن و دوست، استفاده از فرصتها، تا توانایی های اداری بالا است؛ زیرا این جایگاه نیازمند شناخت و مشخص کردن مسؤولیتها و تحمل فشارها است.
امام خامنه‌ای از زمان رحلت امام خمینی (ره) همه این مسؤولیتها را برعهده گرفته‌اند.


دبیرکل حزب الله لبنان با اشاره به تهدیدها و توطئه ها و مشکلات و سختی ها و تحریم های اعمال شده علیه جمهوری اسلامی ایران تأکید کرد: امام خامنه‌ای با همه این تهدیدها مقابله کرده و آنها را به فرصت تبدیل کردند، به صورتیکه ایران به قدرتی منطقه‌ای تبدیل شده و دنیا نیز به این امر اعتراف کرده است. ایران اکنون در حال حرکت در راه تحول و پیشرفت در همه زمینه‌ها است.
سید حسن نصرالله گفت: این‌ها بخشی از شخصیت ایشان به عنوان یک رهبر است که ما آنها را از روش رهبری، عملکرد، مواضع و بیانات ایشان در جریان همه رویدادها، شناخته‌ایم.

وی افزود: سخنان ایشان درباره مسائل مختلف نادیده گرفته می شود و حتی اگر رسانه ها به این موضوعات بپردازند، با این موضوعات، برخوردی گزینشی خواهند داشت.
دبیرکل حزب الله لبنان در ادامه گفت: مساله سوم، آن که ایشان اندیشمند اسلامی بزرگی است و این جنبه نیاز به معرفی بیشتر دارد. ایشان یکی از بزرگ ترین مراجع تقلید هستند. جنبه اندیشمندِ اسلامی بودن، باید بیشتر دیده شود.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۹۴ ، ۱۶:۲۰
گفتمان ساز
شنبه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۴، ۰۴:۱۱ ب.ظ

Imam Khomeini


Supreme Leader's Speech on 26th Demise Anniversary of Imam Khomeini (r.a.) Print
04/06/2015

 The following is the full text of the speech delivered on June 4, 2015 by Ayatollah Khamenei, the Supreme Leader of the Islamic Revolution, on the occasion of the 26th demise anniversary of Imam Khomeini (r.a.). The speech was delivered at Imam Khomeini's shrine.

In the Name of Allah, the Beneficent, the Merciful

All praise is due to Allah, the Lord of the Worlds, and peace and greetings be upon our Master and Prophet, the beloved of our hearts, Ab-al-Qassem al-Mustafa Muhammad and upon his immaculate, pure and chosen household, especially the one remaining with Allah on earth.

O Allah, be for Your representative, the Hujjat, son of al-Hassan, Your blessings be on him and his forefathers, in this hour and in every hour, a guardian, a protector, a leader, a helper, a proof, and a watchful eye until you make him reside on the earth, in obedience , and cause him to live in it for a long time.

Dear God, bestow on him, on his descendents, on his followers, on his people, on his special ones, on all those who obey him, on his enemies and on all people of the world what You brighten up his eyes with and what You make his heart happy with.

In the beginning of my statements, I would like to show my respect to the great Imam of the Age (may our souls be sacrificed for his sake). All Ibrahimi religions believe in an end-times savior. All Ibrahimi religions believe that someone will emerge who will save the world from the morass of oppression and cruelty. In Islam, the name of this savior has been mentioned. All Islamic denominations refer to this divine person and this great and extraordinary individual as Mahdi. Perhaps, there is no Islamic denomination that does not believe Mahdi (a.s.) will emerge. He is a descendent of the Holy Prophet (s.w.a.). Islamic denominations have even specified the name and epithet of that Hazrat. The characteristic of Shia ideology is that it completely and clearly introduces this personality. It considers him as the son of the eleventh Imam - Hazrat Imam Hassan Askari (greetings be upon him).

From the viewpoint of Shia historians and writers, his birth date is completely clear. Most of other Islamic denominations have not specified his birth date or they have not accepted it, but the Shia prove the existence and birth date of that great personality with strong and cogent reasons. Some people have dismissed the possibility of the existence and survival of a person over this long time. This is the only question that opponents have raised regarding the issue of Hazrat Mahdi (a.s.). However, the Holy Quran dispels this doubt with its clear words. The Holy Prophet (s.w.a.) says about Hazrat Nuh, "We sent Nuh to his people, and he tarried among them a thousand years less fifty" [The Holy Quran, 29: 14]. This does not mean that he lived for 950 years. It apparently means that his mission - to invite people to God - lasted for 950 years. Therefore, this questioning is groundless.

The greatest characteristic of this belief among Shias is that it engenders hope. The Shia community is not only reliant on its past history. It is hopeful about the future as well. A person who believes in the issue of Mahdaviat on the basis of Shia ideology does not empty his heart of hope even in the most difficult circumstances. There is always a ray of hope in the heart of such a person. They know that this dark era and this era of oppression and illegitimate domination will definitely come to an end. This is one of the most important results and achievements of this belief.

Of course, Shia belief in the issue of Mahdaviat is not confined to this point: "People all over the world feed from his blessings and the heavens and the earth gain strength thanks to his existence" [Commentary on Usul al-Kafi, Vol. 1, p. 4]. Belief in Mahdaviat is like this. This bright flame and this shining light has existed in Shia societies in the course of past centuries and it will continue to exist. By Allah's favor, the anticipation era will come to an end. Yesterday was the birthday anniversary of that great personality. I presented this short description - with the purpose of showing our respect for that Imam (r.a.) - among you dear brothers and sisters on the occasion of this auspicious birthday anniversary.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۹۴ ، ۱۶:۱۱
گفتمان ساز
شنبه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۴، ۰۳:۵۲ ب.ظ

ضرورت منظومه سازی


ببینید، خاصیت فکر تقلیدی این است. شما وقتی که نسخه را از طرف میگیرید برای اینکه همان نسخه را بخوانید و عمل کنید، دیگر زایش معنی ندارد. اگر چنانچه دانش را، یا انگیزه و فکر و ایده را از او گرفتید، خب بله، خودتان به کار میافتید، زایش به وجود می‌آید. این اتفاق نیفتاد؛ لذا زایش بعداً به وجود نیامد؛ لذا در زمینه‌ی کار مربوط به آزادی، هیچ حرف نو، هیچ ایده‌ی نو، هیچ منظومه‌ی فکری نو - مثل منظومه‌های فکری که غربیها دارند - به وجود نیامد. خیلی از این صاحبان فکر در غرب، یک منظومه‌ی فکری در خصوص آزادی دارند. همین نقدهائی که بر لیبرالیسم قدیمی انجام گرفته و همچنین نقدهائی که بعداً بر نسخه‌های جدید لیبرالیسم و لیبرال‌دموکراسی و آن چیزهائی که بعد از لیبرالیسمِ مثلاً قرن هفدهم یا شانزدهم است، وارد آوردند، هر کدام برای خودش یک منظومه‌ی فکری است؛ اوّلی دارد، آخری دارد، پاسخ سؤالات فراوانی دارد. ما یک دانه از آنها را در کشورمان به وجود نیاوردیم؛ با اینکه منابع ما زیاد است، ما فقر منبعی نداریم - همین طور که دوستان اشاره کردند - یعنی واقعاً میتوانیم یک مجموعه‌ی فکری مدون، یک منظومه‌ی کامل فکری در مورد آزادی - که به همه‌ی سؤالات ریز و درشت آزادی پاسخ دهد - تأمین کنیم. البته این کار همت میخواهد؛ کار آسانی نیست. ما این کار را نکرده‌ایم. ما در عین حال که منابع داریم، اما همان منظومه‌های فکری آنها را آوردیم؛ حالا هرکسی به هرجا دسترسی پیدا کرد؛ یکی با اتریش ارتباط داشت، از آنچه که دانشمند اتریشی گفته بود؛ یکی زبان فرانسه بلد بود، از آن که در فرانسه حرف زده بود؛ یکی با انگلیس یا آلمان مربوط بود، از آن که با زبان انگلیسی یا زبان آلمانی حرف زده بود، تقلید کرد؛ شد تقلیدی. مخالفین هم که مخالفین آزادی محسوب میشدند، در واقع از همین سوراخ گزیده شدند - که هر دو گروه از یک سوراخ گزیده شدند - آنها هم چون دیدند که حرفها، حرفهای ضد دینی است، حرفهای ضد الهی است، با آن مواجه شدند.
 امروز ما کمبود داریم، ما خلأهای زیادی داریم، شکافهای زیادی وجود دارد؛ و ضمن اینکه منابع داریم، منظومه‌ی فکری نداریم. اینجا در جمع امروز، آقای دکتر برزگر - اگر اشتباه نکنم - به نظرم تنها دوستی بودند که یک منظومه ارائه کردند. ممکن است شما آن منظومه را ناقص بدانید و ناقص باشد؛ حرفی نیست. ما باید برویم به سمت منظومه‌سازی؛ یعنی قطعات مختلف این پازل را در جای خود بنشانیم، یک ترسیم کامل درست کنیم؛ به این احتیاج داریم. این هم کار یک ذره، دو ذره نیست؛ کار یک جلسه، دو جلسه نیست؛ کارِ جمعی است و تسلط لازم دارد؛ هم تسلط به منابع اسلامی، هم تسلط به منابع غربی؛ که عرض خواهم کرد.( بیانات حضرت آقا چهارمین نشست اندیشه‌های راهبردی1391/08/23)



من قبلاً در جمع آقایان راجع به فلسفهی ملاصدرا مطالبی گفتم و خب، یکی دو تا کارِ خوب شد. جناب آقای مصباح هم یکی از کتابهائی را که یکی از آقایان نوشتند - آقای عبودیت - که خلاصهی آراء ملاصدرا در مسائل گوناگون فلسفی است، برای من آوردند. اینها خوب است، اما کم است. به یک کتاب اکتفاء نشود؛ از نگاههای مختلف نوشته شود. در خود فلسفهی ملاصدرا، در بخشهای مختلف میتواند یک منظومهسازیهائی بشود. عین همین قضیه، در مورد فلسفهی اشراق است؛ عین همین قضیه، در مورد فلسفهی مشّاء است. ما باید منظومهسازی کنیم. بالاخره مجموعهی تفکرات فلسفی و عرفانی ابنسینا با همدیگر همراه است، غیر قابل انفکاک است. اینها چیست؟ کسی بخواهد اینها را بداند، حتماً لازم نباشد که برود بنشیند مثلاً «شفاء» را بخواند؛ این خیلی لازم نیست. گاهی اوقات خواندن کتابی که در هزار سال پیش نوشته شده است، با ادبیات آن روز، با مشکلاتی که فهم این کلمات دارد، اصلاً خودش تضییع وقت محسوب میشود؛ ممکن است افرادی را از فلسفه دور کند؛ در حالی که اگر شما بنشینید مثلاً یک کتابی دربارهی آراء فلسفی ابنسینا تبیین کنید، از آراء او منظومهسازی کنید، این مسلّماً جاذبهی زیادی خواهد داشت. این جزو کارهای لازم است، اما این کار در حوزه انجام نمیگیرد. خب، مرحوم آقای طباطبائی این کار را در «بدایة» و «نهایة» به یک شکلی انجام دادند؛ منتها این کارِ آقای طباطبائی است، این که کار نهائی نیست؛ کار یکی از بزرگانِ این قضیه است؛ و تازه، آراء خود آقای طباطبائی است، آراء ملاصدرا نیست؛ یعنی در کتاب «بدایة» و «نهایة» برای آراء ملاصدرا منظومهسازی نشده، بلکه خود ایشان نظراتی دارند، نظرات ابتکاری هم دارند، حرفهای خاصی هم دارند، چیزهائی هم اضافه کردند، اینها را ایشان بیان کردند. فرق میکند که انسان خودش در فلسفه تألیفی بکند، یا اینکه یک فلسفهی معروفی را تبیین و ارائه کند. این دومی جایش خالی است.(بیانات حضرت آقا در دیدار اعضای مجمع عالی حکمت اسلامی1391/11/23)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۵۲
گفتمان ساز
شنبه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۴، ۰۳:۴۲ ب.ظ

حجاب در آیات و روایات

این اثر توسط حسین سوزنچی به نقدی بر کتاب حجاب شرعی در عصر پیامبر(ص) نوشته امیرحسین ترکاشوند می‌پردازد و درآن سعی شده است تا با نقد صحیح آنچه در آن کتاب مطرح شده، خواننده را بر آن دارد تا با مراجعه به منابع متقن و بی غرض، علاوه بر فهم درست از جایگاه حجاب در اسلام، به این شبهات پاسخ دهد.

حجاب در آیات و روایات-تبلیغات-۵۵۰


حسین سوزنچی، استاد حوزه و دانشگاه در این اثر در دو بخش کلی «نقد و بررسی محتوای کتاب» و «بررسی نمونه‌هایی از ادعاها و استدلال‌های کتاب»، کتاب «حجاب شرعی در عصر پیامبر» را نقد کرده و در بخش پایانی به بررسی «دیدگاه فقها در مورد حجاب شرعی» پرداخته و تلاش کرده است با تحلیلی عالمانه و تحقیقی تاریخی در متون اصیل اسلامی، نگاه دین اسلام به حجاب زنان در عرصه جامعه را بیان کند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۴۲
گفتمان ساز
شنبه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۴، ۰۳:۳۵ ب.ظ

سیاست نامه علوی



این اثر که در دو بخش آماده شده است بر آن است تا با استفاده از آن‌چه از بیانات مولای متقیان تحت عنوان نهج‌البلاغه گردآوری شده است، تفسیری از حکومت و سیاست در اسلام بر اساس بیانات ایشان ارائه کند و پس از آن، در بخش دوم، از سیرۀ عملی آن امام بزرگوار استفاده کرده و از مصادیق رفتار ایشان، الگوی رفتاری در حکومت اسلامی را به شکلی ملموس‌تر ارائه کند.

سیاست نامه علوی-تبلیفات-۵۵۰

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۳۵
گفتمان ساز

سفر عشق - تبلیغات- ۵۵۰

در پشت جلد این کتاب آمده است :

این مسیر به پندار دیدگان ظاهربین غبارآلود ما خام‌اندیشان ناسوتی، جاده‌ای است مثل تمام جاده‌ها که شهری را به شهری دیگر متصل می‌سازد، اما در نظر اهل بصیرت و ارباب معرفت این راه نه فقط جاده‌ای از نجف به کربلا، که سلوکی است از غدیر تا به عاشورا؛ که تنها وفاداران به آن میثاقی ازلی می‌توانند آن را به سرانجام رسانند و بهای «سلوک عاشورایی» خویش را به خون بپردازند…

راوی نیز در چرایی انتخاب عنوان کتاب، آورده :

سِفْر (بر وزن صِفر) واژه‌ای عِبری است به معنی «کتاب» که همانند سَفَر (بر وزن قَمر) نوشته می‌شود، اما جمع شکسته یا مکسر هر دو «اسفار» است. این واژه برای نامیدن پنج کتاب تورات (سِفر آفرینش، سِفر خروج، سِفرلاویان، سِفر اعداد و سِفر تثنیه) یا همه عهد قدیم به کار می‌رود.

انسان به چهار چیز مفطور است:

اول : حس؛ که به واسطۀ آن انسان مُلکی باشد.

دوم : خیال؛ که به واسطۀ آن انسان ملکوتی باشد.

سوم : عقل؛ که به واسطۀ آن انسان جبروتی باشد.

چهارم : عشق؛ که به واسطۀ آن انسان لاهوتی و فانی در حق گردد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۳۲
گفتمان ساز
شنبه, ۲ خرداد ۱۳۹۴، ۰۷:۰۳ ب.ظ

المواسی اخاه بنفسه

 

نام‌ها گاه، سلسله صفات و شبکه فضیلت‌ها را تداعی می‌کنند و در این میان هیچ نامی را نمی‌شناسم که شکوه و شوکت نام عباس یافته باشد، نامی رشک‌انگیز و اشک‌انگیز، رشک همه خوبان در عرصه رستاخیز و اشک همه آنان که به شوق می‌گریند و جلال و جمال ابوالفضلی را ادراک می‌کنند.

تنها توصیف عباس‌شناس بزرگ، موعود عصرها و نسل‌ها کافی است که دریابیم این قله رازناک و این اقیانوس کران‌ناپیدا را نمی‌توان با پیمانه حقیر واژه‌ها شناخت:

السَّلَامُ عَلَى ابی الفَضْل العباس‌بن‌امیرالمؤمنین، الْمِوَاسِی‏ أَخَاهُ‏ بِنَفْسِهِ، الْآخِذِ لِغَدِهِ مِنْ أَمْسِهِ‏، الْفَادِی لَهُ الْوَاقِی، السَّاعِی إِلَیْهِ بِمَائِهِ، الْمَقْطُوعَةِ یَدَاه‏...(المزار الکبیر ص 486. و اقبال الاعمال ج 3. ص 71.)

سلام بر فرزند برومند علی، ابوالفضل العباس که غم‌خوار و غم‌گسار و جان‌نثار برادر بود و دیروزش را به پای فردایش قربانی کرد. فدایی و نگهبان و پاسدار امام بود، آب (آبرو) به کربلا بخشید و دستان بریده‌اش (پیوندگاه کربلا و تاریخ شد.)

در این سلام، عباس‌بن‌علی گفته نشده، عباس‌بن‌امیرالمومنین، طلیعه سلام است و این نسبت، خود گویای چه دقائق و لطایفی است که تنها اهل بصیرت و معرفت می‌فهمند.

در سلام موعود، عباس «مُواسی» است و مواسی، کسی است که اندوه خویش را در اندوه دیگران گم می‌کند و محور «خود» را به پاس‌داشت ناز و نیاز دیگران می‌گسلد و در این میانه «خویشتن» نمی‌خواهد و نمی‌بیند و عباس در «حسین» گم شده است و همه، او می‌بیند و او می‌خواهد، حتی در موج‌خیز علقمه، تصویر حسین فراچشم اوست که می‌گوید: هذا حسین شارب المنون.

 

در حلقه مدیریت عاشورا، در جنگ روانی دشمن، در شیهه و قهقهه و تمسخر و شماتت و دشنام و غبارخیزی اسب‌های مهاجم، خیمه‌ها به برکت «مواسی» خویش عباس- آرام می‌شوند و در میدانی که از غبار «تار» شده است، چشمان حسین، عباس می‌جوید و صدا می‌زند: بنفسی انت یا اخی و پاسخ می‌یابد: لبیک سیدی، لبیک مولای و به تعبیر مکاشفه‌ای شاعر در «کدر العجاج» عاشورا ماهتاب کربلا، تاریکی می‌شکند و ظلمت می‌زداید. (والشمس فی کدر العجاج لثامها)

 

چه مدیریتی بر زمان دارد عباس! از دیروز برای فردا می‌گیرد و لحظه‌هایش را برای اکنون هزینه نمی‌کند، همه فردا مال اوست چون همه دیروز و امروزش را می‌بخشد و به تعبیر شگفت خودش در علقمه «انی اُحامی ابدا عن دینی» او در ابدیت جاری است و ابدیت جرعه‌نوش مشک زلال اوست. جرعه‌نوش مشکی که تشنگی دیگران دید و لب‌های ترک‌بسته خویش را در محرومیت علقمه جا گذاشت تا همه «لب‌های حق‌گو» او را بخوانند و نام او تبرک لب‌ها و آبروبخش زبان‌ها و زمان‌ها باشد.

کتاب جای خالی عباس، مروری بر رفتارهای تشکیلاتی حضرت عباس علیه السلام

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ خرداد ۹۴ ، ۱۹:۰۳
گفتمان ساز