گفتمان انقلاب اسلامی

انقلاب اسلامی-نظام اسلامی-دولت اسلامی-جامعه اسلامی-تمدن اسلامی
مشخصات بلاگ

سال رونق تولید

ما متأسفانه در برخى از اوقات گذشته، مى ‏دیدیم که بعضى از کسانى که مرتبط با مسئولین بودند یا حتى خودشان مسئول یک بخشى بودند، کأنّه از گفتمان انقلاب در مقابل دیگران شرمنده‏ اند و خجالت مى‏ کشند که حقایق انقلاب را بر زبان جارى کنند یا آن‏ها را پیگیرى کنند یا به آن‏ها اهمیت بدهند! این براى یک جامعه خیلى بلاى بزرگى است‏.امام خامنه ای02/06/1387


برای خرید کتاب ها می تونید با شماره 09103858079تماس بگیرید.

۱۷ مطلب با موضوع «زیر خیمه حسین» ثبت شده است

يكشنبه, ۲۴ خرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۱۶ ب.ظ

تشکیلات عاشورایی

اولویت در حفظ جان امام است



وَبَعْدَهُ لا کُنْت أَنْ تَکُونِی

 

جبرئیل  رسول خدا را آگاه می کند از قصد مشرکان برای کشتن او در شب هجرت.حضرت رسول(ص) علی(ع)را از ماجرا با خبر می کنند از علی می خواهند به جای ایشان در بستر بخوابد. علی سوال می کند یا رسول الله آیا دین من سالم می ماند؟ بله علی جان!از جانش سوال نمی کند، از دینش می پرسد.

آری علی خیلی وقت است که جانش را فروخته است: «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِباد» از مردم کسانی هستند که جانشان را برای رضای خدا می فروشند.

علی علیه السلام حاضر است جانش را بدهد تا جان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم حفظ شود و عباس علیه السلام چه خوب درس جان دادن برای ولی زمان را از پدرش آموخته است

اگر جان رسول الله بر جان علی اولویت دارد پس جان حسین هم بر جان عباس اولویت دارد. عباس از پدرش آموخته است که سپر بلای امام زمانش باشد.

«وَبَعْدَهُ لا کُنْت أَنْ تَکُونِی» ای عباس، بعد از حسین بهتر که نباشی!شایسته نیست امام تو در میدان قتال باشد و تو در آسایش.آری اولویت حفظ جان امام است.



کتاب جای خالی عباس، مروری بر رفتار های تشکیلاتی حضرت عباس علیه السلام

 

برای تهیه این کتاب می توانید با شماره 09138500419   تماس بگیرید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۴ ، ۲۲:۱۶
گفتمان ساز
شنبه, ۲ خرداد ۱۳۹۴، ۰۷:۰۳ ب.ظ

المواسی اخاه بنفسه

 

نام‌ها گاه، سلسله صفات و شبکه فضیلت‌ها را تداعی می‌کنند و در این میان هیچ نامی را نمی‌شناسم که شکوه و شوکت نام عباس یافته باشد، نامی رشک‌انگیز و اشک‌انگیز، رشک همه خوبان در عرصه رستاخیز و اشک همه آنان که به شوق می‌گریند و جلال و جمال ابوالفضلی را ادراک می‌کنند.

تنها توصیف عباس‌شناس بزرگ، موعود عصرها و نسل‌ها کافی است که دریابیم این قله رازناک و این اقیانوس کران‌ناپیدا را نمی‌توان با پیمانه حقیر واژه‌ها شناخت:

السَّلَامُ عَلَى ابی الفَضْل العباس‌بن‌امیرالمؤمنین، الْمِوَاسِی‏ أَخَاهُ‏ بِنَفْسِهِ، الْآخِذِ لِغَدِهِ مِنْ أَمْسِهِ‏، الْفَادِی لَهُ الْوَاقِی، السَّاعِی إِلَیْهِ بِمَائِهِ، الْمَقْطُوعَةِ یَدَاه‏...(المزار الکبیر ص 486. و اقبال الاعمال ج 3. ص 71.)

سلام بر فرزند برومند علی، ابوالفضل العباس که غم‌خوار و غم‌گسار و جان‌نثار برادر بود و دیروزش را به پای فردایش قربانی کرد. فدایی و نگهبان و پاسدار امام بود، آب (آبرو) به کربلا بخشید و دستان بریده‌اش (پیوندگاه کربلا و تاریخ شد.)

در این سلام، عباس‌بن‌علی گفته نشده، عباس‌بن‌امیرالمومنین، طلیعه سلام است و این نسبت، خود گویای چه دقائق و لطایفی است که تنها اهل بصیرت و معرفت می‌فهمند.

در سلام موعود، عباس «مُواسی» است و مواسی، کسی است که اندوه خویش را در اندوه دیگران گم می‌کند و محور «خود» را به پاس‌داشت ناز و نیاز دیگران می‌گسلد و در این میانه «خویشتن» نمی‌خواهد و نمی‌بیند و عباس در «حسین» گم شده است و همه، او می‌بیند و او می‌خواهد، حتی در موج‌خیز علقمه، تصویر حسین فراچشم اوست که می‌گوید: هذا حسین شارب المنون.

 

در حلقه مدیریت عاشورا، در جنگ روانی دشمن، در شیهه و قهقهه و تمسخر و شماتت و دشنام و غبارخیزی اسب‌های مهاجم، خیمه‌ها به برکت «مواسی» خویش عباس- آرام می‌شوند و در میدانی که از غبار «تار» شده است، چشمان حسین، عباس می‌جوید و صدا می‌زند: بنفسی انت یا اخی و پاسخ می‌یابد: لبیک سیدی، لبیک مولای و به تعبیر مکاشفه‌ای شاعر در «کدر العجاج» عاشورا ماهتاب کربلا، تاریکی می‌شکند و ظلمت می‌زداید. (والشمس فی کدر العجاج لثامها)

 

چه مدیریتی بر زمان دارد عباس! از دیروز برای فردا می‌گیرد و لحظه‌هایش را برای اکنون هزینه نمی‌کند، همه فردا مال اوست چون همه دیروز و امروزش را می‌بخشد و به تعبیر شگفت خودش در علقمه «انی اُحامی ابدا عن دینی» او در ابدیت جاری است و ابدیت جرعه‌نوش مشک زلال اوست. جرعه‌نوش مشکی که تشنگی دیگران دید و لب‌های ترک‌بسته خویش را در محرومیت علقمه جا گذاشت تا همه «لب‌های حق‌گو» او را بخوانند و نام او تبرک لب‌ها و آبروبخش زبان‌ها و زمان‌ها باشد.

کتاب جای خالی عباس، مروری بر رفتارهای تشکیلاتی حضرت عباس علیه السلام

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ خرداد ۹۴ ، ۱۹:۰۳
گفتمان ساز


پیشنهادی به نام «دیدوبازدید تشکیلاتی» با هدف تولید علم بومی درون‌زا

برای هر کس که  نان گندمی از وادی مدیریت خورده و یا لا اقل در دست مردمانش دیده باشد، دیدار از مجموعه‌های موفق تشکیلاتی، هم فال است و هم تماشا؛ خاصه امروزه که بحمدالله نیاز به فهم تشکیلاتی، عطش بسیاری از مجموعه ها شده است.

مدتی بنا بود این دیدار رقم بخورد...این جا خیمه ای برپاست که راه خودش را پیدا کرده و برای مسائل جاری مجموعه‌ها، ایده‌هایی راهگشا دارد و تاکنون در محورهای متنوعی موفقیت داشته است. چند سطری در هوای این حسینیه کادرساز نوشتن، «خدا قوت»ی است برای اهالی آن.

در بسیاری کارهای فرهنگی حساب‌کتاب ها و دقتها گم شده است اما این جا خیلی حسابها رعایت شده است. دقت هایی از جنس افزایش کاربری فضاها، از زیر پله‌ها تا مهندسی درها و حتی کفشداری و... در اینجا یک سرفصل الهام‌بخش است که هوشمندانه و دقیق حساب شده است. این کار درجا نمی زند چرا که روی قدم هایش محاسبه است.

حرف ها اینجا خیلی مانوس بود. از لحن حکیمانه و صمیمی برادر بزرگوار جناب غلامحسین مردانی عزیز، مروری بر حسینیه گودال قتلگاه خواهیم داشت، هرچند که گرمای لحنی از جنس حنجره خود ایشان میخواهد که از سوز دل، ماجرای این حسینیه را بازگو کند، حسینیه ای که اعتقاد سازندگانش بر این است که: «همه کارها را امام رضا کرد، او نیرو فرستاد وکارها چفت شده» و تاکید میکردند که: «در همه این صفحات این را بنویسید که همه کارها را امام رضا کرد.» تواضع و اخلاص این خادم‌الحسین را باید از نزدیک دید و از لابلای کلامش احساس کرد؛ هر چند جمله ای که گزارش مجموعه را ارائه میداد با این جملات تمام میشد: «این مشق اول بود که نوشتیم شما خط بزنید.» «اینها مشق هایی بود که محضر شما ریختیم و پر غلط هم بود!» «چون در کار امام حسین همه چیز در طبق اخلاص هست این طرح ها را بیان می کنیم تا شما اصلاح کنید آنها را» «من تمام قد در خدمت شما هستم از شستشوی کف یا نوک مناره» و حرفش نهایتا این بود که: «ما به پلوخوری امام حسین رسیدیم! این کار فرهنگی ماست!»

هر چند در فضای ذهنی ما، بیشتر مطالب علمی باید در قالب مقاله ارائه شود تا جدی گرفته شود ولی باید باور کرد که گزارش‌های موردکاوانه مدیریتی هم سهم بزرگی در ایجاد نگرش و افزایش انگیزش برای اقدامات تشکیلاتی دارد و اصلا علم بومی و درون‌زایی که باید کشف کرد و به آن رسید یعنی همین!

دید و بازدید فردی و خانوادگی برای ما فرهنگ شده است، اما در این میان، امروز نیازی به نام «دید و بازدید تشکیلاتی» نیز احساس میشود؛ نیازی با هزار و یک دلیل! با هدف شناخت از ظرفیتهای یکدیگر، تکمیل و تقویت یکدیگر، همدلی، افزایش صمیمیت و نتیجتا انسجام و هم‌افزایی و تشکیل جبهه واحد علمی فرهنگی.

در این دیدار که در حسینیه گودال قتلگاه رقم خورد از هر دری سخنی رفت! و شبی که با محوریت یاد امام حسین و در هیات او باشد باید هم، چنین باشد. هر چند این گزارش‌واره مجددا بازنویسی و تبویب شده تا به ساختار فعلی رسیده است، اما سعی شد برای حفظ لطافت و گرمای لحن بحث و نیز درگیر شدن بیشتر ذهنها و همراهی دلها، با همان ادبیات ارائه شود، چرا که ادبیات ویژه ای را در دل خود ایجاد کرده است و برای بیان افقهایی تازه تقدیم میشود:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۹۴ ، ۰۰:۱۸
گفتمان ساز
چهارشنبه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۳، ۰۱:۵۲ ب.ظ

استاد دانشگاه هویزه

 

 


درخت هویزه که روزگاری از کلاس‌های قرآن و نهج‌البلاغه سید حسین علم‌الهدی تغذیه می‌شده است امروز هم همان میوه‌های شاداب را تقدیم ناظران و مهمانان خود خواهد کرد. اگر یک روز خاک هویزه، حسین علم‌الهدی را زیارت کرده است، امروز در اقصی نقاط کشور، سراغ این خاک می‌آیند تا با آن‌ها سخن گوید، خاکی که هر روز یک جلوه از او را دریافته است، شاخص‌ها و محورهای شخصیتی حسین علم‌الهدی کدام است: اگر خاک زمین را استعداد سخن گفتن ظاهری با دل‌های زائر نیست ولی خاک دل‌ها و طینت خادمان این لیاقت را یافته است که در کنار خاک هویزه، آمادگی و استعداد سخن گفتن بیابد و به نیابت از خاک بی زبان هویزه، زبان بگشاید.

مقاله وجودی حسین علم‌الهدی اگر قصد تألیف پیدا کند باید دارای واژگان کلیدی زیر باشد:

1. جوان انقلابی

2. دانشجوی پیرو خط امام

3. استاد قرآن و درس نهج‌البلاغه

4. شخصیتی اجتماعی و برخاسته از مردم

5. مربی جسم و روح

6. فردی کادرساز و شخصیتی تشکیلاتی

7. هماهنگ در بین ابعاد مختلف و به ظاهر متعارض

از بین صفات گفته شده شش محور اصلی در زندگی شهید علم‌الهدی بررسی می شود.

مؤلفه های شخصیتی استاد دانشگاه هویزه: (درنگی در شخصیت شهید علم‌الهدی)

1) شخصیت معرفتی (علمی معنوی فرهنگی):

الف) درس‌های قرآن

ب) درس‌های نهج‌البلاغه

ج) درس‌های علمی مطالعاتی

2) شخصیت اجتماعی سیاسی

3) شخصیت تربیتی(بدنی روحی رزمی)

4) شخصیت تشکیلاتی (کادر سازی و فعالیت‌های اجرایی جریان ساز)

5) شخصیت فروتن(اخلاص و تواضع)

6) شخصیت هماهنگ در رشد کمالات

(برگرفته از «...تا دانشگاه هویزه»: درنگ‌هایی در اردوی خادمین شهدای هویزه)

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۹۳ ، ۱۳:۵۲
گفتمان ساز
پنجشنبه, ۱۶ بهمن ۱۳۹۳، ۰۸:۲۸ ب.ظ

72 سخن عاشورایی


«72 سخن عاشورایی»  



امام حسین(ع) در عاشورای سال 61 هجری، برای بیان حقیقت و روشنگری در طول تاریخ، مباهله را به شکل عملی‌اش انجام داد. کتاب «72 سخن عاشورایی» به تحلیل برخی از زوایای پیدا و پنهان این حرکت از منظر رهبر معظّم انقلاب پرداخته است.
عاشورا، به عنوان عظیم‌ترین مصیبت تاریخ، گنجینه‌ی درس‌ها و عبرت‌ها، برای نسل‌ها و دوران‌هاست؛ درس عزّت و افتخار در عین غربت و مظلومیّت، عبودیّت در عین تعقّل و آزادگی، پایبندی به ارزش و آرمان در سخت‌ترین شرایط، فداکاری و ایثار و دلسوزی حتّی برای دشمن، شجاعت و صبر و استقامت، بصیرت و زمان‌شناسی، پیوند جهاد و حماسه با عرفان و اخلاق، پیوند تهذیب و تزکیه با سیاست، توکّل و تسلیم و رضا، صدق و اخلاص، توبه و زهد و ورع و... که هرکس، از مسلمان و غیرمسلمان و دیندار و حتی غیردیندار، در هر زمانی، به قدر پیمانه‌اش، از زلال آن بهره می‌گیرد.
امام حسین(ع) سرور آزادگان و غیرتمندان عالم است و کلام، سیره و شیوه‌ی عملکرد آن حضرت و شهدای عاشورا که مطابق مشهور 72 تن بوده‌اند- آینه‌ای است که هر کس، از هر جنس و در هر صنفی باشد، می‌تواند عیار صدق و خلوص و فداکاری و بصیرتش را با آن بسنجد؛ عاشورا هم زنِ الگو دارد و هم مردِ الگو، هم پیر دارد و هم نوجوان و هم جوان و هم میانسال؛ الگوهایی که از ابتلای الهی سربلند بیرون آمدند، از دامگه خاک رَستند، دعوت مرادشان را لبّیک گفتند و جان بر سر عهد خویش نهادند تا الگوی ماندگار روزگاران شوند. آری، کربلا آیینه است و هم‌چنان‌که بیدل دهلوی سرود، «آینه در کربلاست».
«72 سخن عاشورایی از بیانات رهبر معظّم انقلاب اسلامی»، عنوان یکی از کتاب‌های عاشورایی انتشارات انقلاب اسلامی است که در آن، برخی از زوایای آشکار و پنهان این حرکت عظیم، از نگاه جامع‌نگر، تحلیلی و محقّقانه‌ی معظّمٌ‌له تحلیل و تبیین شده‌اند. این کتاب در قطعی شکیل و با طرحِ جلدی زیبا، در 296 صفحه و به کوشش علیرضا مختارپور  قهرودی تدوین شده و گزیده‌ای از بیانات مقام معظّم رهبری درباره‌ی مسائل مختلف مرتبط با قیام امام حسین(علیه‌السّلام) را که از خرداد 1368 تا تیرماه 1390 در محافل و مجالس گوناگون ایراد شده‌اند، در خود جای داده است.
این کتاب، علاوه بر  فهرست تفصیلی که بر اساس ترتیب زمانی رخدادها تنظیم شده‌اند، یک فهرست مطالعه‌ی موضوعی نیز دارد. زندگی و ابعاد شخصیّت امام حسین(ع)، اهداف قیام امام حسین(ع)، درس‌ها و عبرت‌ها و دستاوردهای عاشورا، الگو بودن نهضت حسینی در طول تاریخ و خصوصاً پیوند آن با انقلاب اسلامی، نقش برجسته‌ی حضرت زینب و حضرت سجّاد (علیهماالسّلام) در حفظ و انتقال پیام عاشورا، مقام شهید و فرهنگ شهادت‌طلبی، و اهمیّت ماه محرم و مجالس عزاداری، مهم‌ترین محورهای موضوعات این کتاب هستند.
یکی از مطالب مفصّل این اثر به بررسی سه‌دوره‌ی حیات امام حسین(علیه‌السّلام) قبل از قیام عاشورا، و جایگاه، مواضع و عملکردهای ایشان در آن دوران اختصاص یافته است (سخن 44). در چند سخن دیگر نیز برخی از ابعاد وجودی شخصیّت ایشان به عنوان مظهر انسان کامل، و البته حرکت استثنایی و مقام یگانه‌ی ایشان در تاریخ اسلام تحلیل شده است؛ بررسی اوصافی چون عبادت، معرفت، بصیرت، استقامت و شجاعت، اخلاص، اعتماد و توکّل به خدا، موقع‌شناسی و چگونگی پیوند معنویّت با جهاد، و مظلومیّت و غربت با عزّت در حرکت ایشان.
در یکی از سخنان این مجموعه، ضمن تعریف و تشریح ابعاد سه‌گانه‌ی قیام حسینی و نقش این ابعاد در ماندگاری آن، احساس عزّت و افتخار در هر یک از این ابعاد تبیین شده است (سخن 54). همچنین در ذیل دو سخن عاشورایی، ضمن تبیین برخی از وجوه و دلایل منحصربه‌فرد بودن واقعه‌ی عاشورا، در مقام مقایسه‌ی انقلاب اسلامی و نهضت حسینی، عوامل و ویژگی‌های مشترکی چون «استقامت و بصیرت» در رهبری نهضت و صفاتی چون «خلوص و غریبانه بودن» مورد بررسی قرار گرفته‌اند (سخن 22 و 32).
بحث و بررسی زمینه‌های تاریخی قیام حسینی از دیگر موضوعات محوری «72 سخن عاشورایی» است؛ در مفصّل‌ترین سخنِ این اثر، تحلیلی جامع از تاریخ اسلام از بعثت تا واقعه‌ی عاشورا از لسان رهبر فرزانه‌ی انقلاب ارائه شده است (سخن 44 و نیز سخن 50). در این سخنان، با استناد به شواهد متعدّدی از ریزش‌ها و لغزش‌ها در تاریخ اسلام، وضعیّت عقیدتی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مسلمانان، قبل از واقعه‌ی عاشورا تشریح و بیان شده که چگونه عواملی چون ارتجاع فجیع امّت، رواج دنیاطلبی و فساد، کاهش غیرت دینی، بی‌بصیرتی و دنیادوستی خواص و غفلت و سهل‌انگاری مسلمین، باعث بروز حادثه‌ی عاشورا شد.
تحلیل هدف و فلسفه‌ی قیام امام حسین(علیه‌السّلام) علیه ارتجاع و انحطاط ویرانگر جامعه‌ی اسلامی، همواره یکی از مباحث مهمّ رهبر انقلاب در باب این موضوع بوده و چند سخن از «72 سخن عاشورایی» نیز با تعابیر متفاوت به همین موضوع پرداخته است. در این سخنان تأکید شده که امام حسین(علیه‌السّلام) برای زدودن ابرهای جهل و غفلت و مقابله با زبونی انسان قیام کرد (سخن50، 60 و 63) و هدف او، اصلاح امّت و رواج عمل به احکام دینی (سخن 48) و تجدید بنای نظام و جامعه‌ی اسلامی بود (سخن 27).
در ضمن این بحث، دو نظریه‌ی مشهور «حکومت» و «شهادت» از لسان رهبر معظّم انقلاب نقد و «خلط هدف و نتیجه»، عامل خطای این تحلیل‌های یک‌جانبه در خصوص فلسفه‌ی قیام حسینی معرفی شده است. در ادامه و پس از نقد و بررسی این دو دیدگاه مشهور، نظریه‌ی صحیح درباره‌ی هدف قیام حسینی، هَم با استناد به منابع و شواهدی از بیانات آن حضرت تبیین شده است (ص 130-120).
کمتر کلامی از رهبر معظّم انقلاب درباره‌ی قیام حسینی می‌توان یافت که در آن اشاره‌ای به یک یا چند مورد از پیام‌ها و درس‌ها و عبرت‌های عاشورا نباشد. ایشان در جایی فرموده‌اند که انسان با دقّت نظر در حرکت چند ماهه‌ی حضرت امام حسین(ع) از مدینه تا عاشورا می‌تواند بیش از صد درس مهم بشمارد (ص 119). در این اثر نیز چندین درس و عبرت جاودانه و مهم عاشورایی، از منظر ایشان برای نسل امروز تحلیل شده‌اند تا با مدّنظر داشتن این درسها و عبرتها، از تکرار فاجعه‌ی عاشورا در آینده جلوگیری شود.
تأمل در عوامل انحراف و انحطاط جامعه‌ی اسلامی قبل از عاشورا، نقش مهمّ خواص در دو جبهه‌ی حق و باطل، شناخت و تشخیص دشمن، تأکید بر عزّت و حرمت ذلّت‌پذیری، نترسیدن از خطراتی چون غربت و مرگ و اسارت در راه حق، نترسیدن از دشمن و عمل به تکلیف، رابطه‌ی ایمان با مقاومت و فداکاری، بصیرت و تکلیف‌شناسی در مواقع حسّاس، جهاد با دشمن درون و برون، ارتباط سستی ایمان با لغزش‌ها، ارتباط دنیاطلبی و فساد و فحشا با بی‌بصیرتی و از بین رفتن غیرت ایمانی و... از جمله‌ی مهم‌ترین درس‌ها و عبرت‌هایی هستند که در بخش‌های مختلف این کتاب مورد بحث و بررسی قرار گرفته‌اند (سخن 27، 29، 33، 34، 35، 46، ...).
برای نمونه یک‌جا از قول معظّمٌ‌له، «تشخیص به موقع تکلیف» مهم‌ترین درست نهضت حسینی معرّفی شده و ضمن تشریح زوایایی از وضعیّت و شرایط ایران و جامعه‌ی اسلامی، شناخت و تشخیص دشمن، مهم‌ترین وظیفه‌ی مسلمانان امروز شمرده شده است (ص 71-68). ایشان در جای دیگر و در بحث از ضرورت زمان‌شناسی و تکلیف‌شناسی، با اشاره به ماجرای قیام توّابین فرموده‌اند: «عده‌ی توّابین چند برابر شهدای کربلاست...، اثری که توّابین در تاریخ گذاشتند، یک هزارم اثری که شهدای کربلا گذاشتند، نیست! به خاطر این‌که در وقت خود نیامدند. کار را در لحظه‌ی خود انجام ندادند، دیر تصمیم گرفتند و بسیار دیر تشخیص دادند» (ص171-170).
یکی از مهم‌ترین درس‌ها و عبرت‌های عاشورا که در این کتاب بارها مورد تأکید رهبر معظّم انقلاب قرار گرفته، بررسی و تحلیل نقش خواص در دو جبهه‌ی حق و باطل و نقش کوتاهی خواص درخلق فجایع تاریخ اسلام، از جمله فاجعه‌ی عاشورا است؛ مواضع و عملکردهای نمونه‌هایی چون عبدالله‌بن‌زبیر، شریح قاضی، سعیدبن‌عاص، ابوموسی اشعری، سعدبن‌ابی‌وقاص و... (نک: سخن 33، 35، 36، 44 و...). در این گفتارها تبیین می‌شود که چگونه بی‌بصیرتی، غفلت و به‌ویژه دل‌سپردگی خواص به دنیا و مطامع نفسانی، باعث لغزش آنان شد و عوام را نیز به انحراف کشاند و همین دنیادوستی خواص بود که زمینه‌ساز تبدیل خلافت به پادشاهی، به مقام عالم دینی رسیدن کعب‌الاحبارها و به مسلخ رفتن حسین‌بن‌علی‌ها در تاریخ شد.
به فرموده‌ی رهبر معظّم انقلاب اسلامی، نسخه‌ی کوچک قیام امام حسین(ع) در دروان معاصر توسط امام خمینی(رضوان‌الله تعالی علیه) تکرار شد (نک: ص 130-128). بیش از نیمی از مطالب کتاب «72 سخن عاشورایی» به صورت مستقیم یا غیرمستقیم، به پیوند عاشورا و انقلاب اسلامی، تحلیل تأثیرات قیام حسینی بر انقلاب اسلامی و دفاع مقدّس، تبیین هویّت مشترک و شباهت‌های انقلاب اسلامی با عاشورا و تفاوت‌های زمان ما با دوران امام حسین(ع) و درس‌ها و عبرت‌های عاشورا برای ملّت ایران اختصاص یافته است. برای نمونه، عنوانِ دو گفتار مهمّ این اثر، به برخی از وجوه تشابه نهضت حسینی با نهضت خمینی، مانند «خلوص و غریبانه بودن» و «استقامت و بصیرتِ» رهبران نهضت پرداخته است (سخن 22 و 32) و در سخنی دیگر از قول معظّمٌ‌له «کربلا، مثال و الگوی امتحان شده و همیشگی» برای ملّت ایران معرفی شده است(سخن 15).
تأکید بر پیرایه‌زدایی از مسائل عاشورا و لزوم پرهیز از تحریفات، در کنار تبیین بایسته‌های مجالس عزاداری و ارائه‌ی توصیه‌های مهمّی به وعّاظ و مبلّغان و مدّاحان، از دیگر مطالب مهم و خواندنی این اثر است. از جمله، در یکی از مباحث کتاب که حدود 20 سال قبل افاضه شده، معظّمٌ‌له به صراحت از رواج کارهای ناصحیحی چون قمه‌زنی و سینه‌خیز حرکت کردن در حرم مطهّر ائمه(علیهم‌السّلام) اظهار نگرانی کرده‌اند. مثلاً ایشان در باب قمه‌زنی تصریح کرده‌اند: «قمه‌زدن سنّتی جعلی است، از اموری است که مربوط به دین نیست و بلاشک، خدا هم از انجام آن راضی نیست. علمای سَلَف دستشان بسته بود و نمی‌توانستند بگویند «این کار غلط و خلاف است». امروز روز حاکمیّت اسلام و روز جلوه‌ی اسلام است...»(ص 105-103).
عاشورا منظومه‌ی حماسه، منطق و عاطفه است و یکی از نکات مهمّی که در باب مواجهه با این نهضت عظیم، همواره مورد تأکید رهبر معظّم انقلاب بوده، توجّه به هم‌دوشی و توأمانی این سه عنصر اصیل حرکت امام حسین(ع) است. بخشی از مطالب «72 سخن عاشورایی» درباره‌ی همین موضوع و اهمیّت آن است (مثلاً نک: سخن 57) و مبلّغان و وعّاظ و مدّاحان باید با شیوه‌های متنوّع و برتر، در تعمیق همزمان باورها و محبّت‌ها در مجالس حسینی بکوشند. همچنین در یکی از مطالب این اثر، ایشان به القائات شبه‌روشنفکری برای جدا کردن مسائل عاطفی از مسائل اعتقادی اشاره کرده‌اند (ص 22).
موضوعات و محورهای مهمّ دیگری نیز در «72 سخن عاشورایی» مورد بحث و تحلیل قرار گرفته‌اند که برخی از مهم‌ترین آنان عبارتند از: کلّیاتی درباره‌ی «ماه محرم» و «روز عاشورا» و «اربعین» و برکات آنها، مباحثی درباره‌ی اسارت خاندان نبوّت، اهمیّت نقش مجاهدت و بصیرت حضرت زینب (سلام‌الله علیها) و حضرت سجّاد (علیه‌السّلام) در حفظ نام و یاد و دستاوردهای عاشورا، تبیین ارزش والای شهید و شهادت و دلیل ارزش مضاعف مجاهدت امام حسین(علیه‌السّلام) و اصحابشان، جایگاه منحصربه‌فرد عاشورا و شهدای کربلا، میراث عاشورا برای دنیای امروز، راز ماندگاری عاشورا، عاشورا و استکبارستیزی، شرح فقراتی از ادعیه و کلمات معصومین (علیهم‌السّلام)، زوایای انسانی قیام حسینی و... .
در یکی از عناوین سخنان این مجموعه، از واقعه‌ی عاشورا به «مباهله‌ی عملی امام حسین(علیه‌السّلام)» تعبیر شده است. انسانی که به هدف خود و حقانیّت و صدق دعویش ایمان دارد، حاضر است خود و نزدیک‏‌ترین بستگانش را در معرض خطر قرار دهد. پیامبر(ص) در ماجرای مباهله چنین کرد و به تعبیر رهبر معظّم انقلاب، امام حسین(ع) نیز در عاشورای سال 61 هجری، برای بیان حقیقت و روشنگری در طول تاریخ، مباهله را به شکل عملی‌اش انجام داد (نک: سخن 66).
در آخرین سخن این کتاب نیز فرازهایی از دعاهای رهبری معظّم انقلاب اسلامی با مضمون و محتوای حماسه‌ی عاشورا، که در سخنرانی‌های مختلف ایراد شده، گردآوری شده است.

برای دریافت نسخه الکترونیکی کتاب 72 سخن عاشورایی اینجا را کلیک کنید.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ بهمن ۹۳ ، ۲۰:۲۸
گفتمان ساز
سه شنبه, ۱۴ بهمن ۱۳۹۳، ۱۰:۱۰ ب.ظ

پایان نامه عاشورایی


    تقدیم به اندیشه‌های عاشورایی

 فایل گزیده پایان‌نامه مدیریت عاشورایی: فهرست، کلیات، منابع (دریافت)

    

پیوست‌های مرتبط:

پایان‌نامه زمینه‌ای برای تشکر از امام حسین (نسبت پایان‌نامه و امام حسین علیه‌السلام)

آغاز نامه (گزارشی از جلسه دفاعیه عاشورایی)

گزارش تصویری جلسه دفاعیه (2)

یادش بخیر...

دعوتی برای حرکت، نامه‌ای برای آغاز

 

پایان‌نامه مدیریت عاشورایی علوی12

...انسانها باید برای ظهور آماده شوند و این نیاز به تربیت دارد، تربیتی که استعداد فهم و قابلیت پذیرش امام زمان را ایجاد کند و در این میان بهترین الگو برای درک امام عصر، درنگ در امام عاشورا است.

بهترین الگو برای اصحاب المهدی شدن، الگوی اصحاب الحسین‌اند.

تربیت عاشورایی همان مدل و نرم افزار تمدنی برای رسیدن به امام زمان است. تربیت عاشورایی تنها معبر برای ظهور است،

در «این الطاب بدم المقتول بکربلا» سخن از گرای اصلی در عصر ظهور است و محوریت کربلا و آموزه‌هایش، و این یعنی اهمیت درنگ در کربلا و عاشورا. برای تربیت راهی بهتر از امام حسین نمی‌شناسیم که اگر جز این بود، اولْ سخن مربی و منجی عالم در آخر الزمان و در فتح الفتوح نهائیش «الا یا اهل العالم ان جدی الحسین...» نبود.

امام عصر،‌ ابزاری نیرومند‌تر از امام حسین نمی‌شناسد و بدون او تمدن‌سازیش نشدنی است. شروع تمدن بزرگ امام عصر با امام حسین و در مدار کربلای او و معرفی خویشتن و رسم خویش با امام حسین، همه و همه پرده از یک حقیقت بر می‌دارند: جایگاه تربیت عاشورایی برای تسهیل و تکمیل جریان ظهور

آری امام زمان از حسین می‌گوید و زبان مشترک و ادبیات جهانی بر پایه و محور آموزه‌های عاشورایی شکل خواهد گرفت و کسانی در مسابقه زمینه‌سازی ظهور پیشگام خواهند شد که معرف امام عصر یعنی امام حسین را به عالم بهتر و خوب‌تر بشناسانند و دل‌ها را پذیرای شنیدن «الا یا اهل العالم ان جدی الحسین ...» کنند.


به نقل از وب مدیر در مدار کربلا

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ بهمن ۹۳ ، ۲۲:۱۰
گفتمان ساز
يكشنبه, ۱۲ بهمن ۱۳۹۳، ۰۳:۳۲ ب.ظ

حُرّ یعنی تجسم توبه در تاریخِ پر از گناه

حُرّ یعنی تجسم توبه در تاریخِ پر از گناه

در تقابل تمدنی که ما با غرب داریم همه‌ی تلاش غرب آن است که فضای جامعه‌ی ما را گناه‌آلود کند و طوری القاء نماید که روح جوانان ما را تسخیر کرده است و ما را گرفتار یأسِ فرهنگی نماید و هنر ما آن است که متوجه غِنای فرهنگی خود باشیم و بدانیم تمدن آینده‌ی ما ظرفیت جای‌دادنِ حرّهای زیادی را دارد همان‌طور که امام حسین(ع) در نهضت خود جای حرّ را باز کردند و او را از چنگال فرهنگ اموی نجات دادند و در این راستا لازم است که شخصیت حرّ را در فرهنگ کربلا بیابیم تا در ادامه‌ی فرهنگ کربلا نقشه‌های فرهنگ امویِ این زمانه یعنی فرهنگ ظلمانی غرب را خنثی کنیم و جوانان‌مان را از چنگال آن فرهنگ نجات دهیم. در این راستا نکات زیر قابل تذکر است:

1- حُرّ از پیوستگان به امام حسین(ع)  است، آن‌قدر دیر رسید که افق اقبال‌اش در شرف تاریک‌شدن بود، ولی در مقابل انبوه موانعی که در مقابل توبه‌ی او بود، مأیوش نشد و هر موقعیتی که در مقابل او قرار می‌گرفت را یک آغازی جدید به حساب آورد.

2- حُرّ به عنوان فرمانده‌ی سپاه هزار نفری دارای روحیه‌ی استواری است که به تنهایی نیز به عزمی هزار نفری آراسته بود، همین‌که از قصرکوفه به سوی امام حسین(ع)روانه شد ندایی از پشت سر شنید که گفت: «بشارت بادت ای حرّ به بهشت»، پس نگاهی به عقب سر کرد و کسی را ندید و در منزل «ذی حُسم» با قافله‌ی امام حسین(ع)برخورد کرد. حضرت به جوانان فرمودند؛ به‌ افراد آن لشکر و به اسبانشان آب دهید. وقت نماز در حالی‌که حرّ و سپاهیانش نماز را با امام اقامه می‌کنند، بین اذان و اقامه خطاب به حرّ و لشکریانش فرمودند: من به سوی شما نیامدم مگر پس از آن‌که نامه‌های دعوت شما به من رسید، پس اگر بر سر سخن خود باقی هستید من هستم وگرنه اگر از آمدن من ناخرسندید من هم منصرف می‌شوم. حرّ گفت: « لَسْنَا مِنْ هَؤُلَاءِ الَّذِینَ کَتَبُوا إِلَیْک‏» ما از آن گروه نیستیم که به سوی شما نامه نوشتند، ما دستور داریم از شما جدا نشویم تا شما را نزد عبیداللّه بن زیاد ببریم، و امام فرمودند: « الْمَوْتُ أَدْنَى إِلَیْکَ مِنْ ذَلِک‏»(الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج‏2، ص: 80 ) مرگ نزدیک‌تر است به تو از این آرزو. و بالاخره بنا شد راهی پیش گیرند که نه به کوفه نزدیک شوند و نه به مدینه، و در بین راه امام(ع)  خطبه خواندند و متذکر شدند که نباید از سلطان جائر پیروی کرد وگرنه در قیامت در همان آتشی وارد می‌شویم که آن سلطان جائر وارد می‌شود. حرّ در بین راه از سر دل‌سوزی به امام نزدیک شد و گفت: ای حسین! « ُ إِنِّی أُذَکِّرُکَ اللَّهَ فِی نَفْسِکَ فَإِنِّی أَشْهَدُ لَئِنْ قَاتَلْتَ لَتُقْتَلَنَّ. » خدا را در باره‌ی نفس‌ات در نظر آر، من می‌بینم اگر با آن‌ها به جنگ بپردازی تو را به قتل می‌رسانند. امام فرمودند: «أَ فَبِالْمَوْتِ تُخَوِّفُنِی‏؟ »آیا مرا از مرگ می‌ترسانی؟ و حضرت در جواب او اشعاری را خواندند حاکی از آن‌که مرگ برای جوانمرد در راه خدا ننگ نیست، و حرّ دید مرگ در مقابل حسین(ع)  بسیار زبون است. هر دو به راه ادامه دادند تا نامه‌ای از طرف عبیداللّه آمد که در هرجا حسین(ع)  هست متوقف‌اش کنید . حضرت صلاح ندیدند مقاومت کنند و در سرزمین کربلا پیاده شدند و چون فهمیدند نام آن سرزمین کربلا است با توجه به حدیث امّ سلمه و سخنی که از رسول خداf شنیده بودند، فرمودند: «هَذَا مَوْضِعُ کَرْبٍ وَ بَلَاءٍ هَاهُنَا مُنَاخُ رِکَابِنَا وَ مَحَطُّ رِحَالِنَا وَ مَقْتَلُ رِجَالِنَا وَ مَسْفَکُ دِمَائِنَا»(بحار، ج 44، ص 383) اینجا موضع گرفتارى و بلاء میباشد، اینجا محل خوابیدن شتران ما است، اینجا محل خیمه و اثاث ما است اینجا محل شهید شدن مردان ما میباشد. اینجا محل ریختن خونهاى ما است. برای حضرت روشن شد زمان آن رسالت تاریخی که به دوش ایشان گذاشته شده فرا رسیده و بیش از همه مقام بلند‌پایه و عزّت نفس خود را می‌دانستند و لذا یاران خود را جمع کردند و سختی کار را و آینده‌ی آن را متذکر شدند، تا بالاخره در روز عاشورا عمر سعد لشکر خود را در مقابل لشکر امام حسین(ع)  آماده کرد. حرّ به عمر سعد گفت: آیا تو تصمیم به جنگ با این مرد را داری؟ عمر گفت: آری به خدا، جنگی که آسان‌ترین شکل آن بریدن سرها و قطع‌کردن دست‌ها است. حرّ گفت: آیا به هیچ‌یک از این پیشنهادهایی که به شما کرد رضایت نمی‌دهید؟ عمر سعد گفت: به خدا اگر کار به من واگذار بود می‌کردم ولیکن امیر تو إبا دارد.

حرّ برگشت و در میان لشکر در جایی ایستاد ولی به سوی نفرات خود نرفت مبادا مقام بر او غلبه کند و تا در آن فرصت اندک فکری بکند. «قُرة بن قیس» با او بود برای آن‌که او را از سر خود باز کند، به او گفت: اسب خود را امروز آب داده‌ای؟ و او را فرستاد تا به اسب‌اش آب دهد. حرّ راهی را انتخاب کرده بود که اگر لشکرش بفهمند صد دیوار جلوی مقصد او می‌کشند، باید قبل از کشف قضیه کاری بکند وگرنه ممکن است با هزار مانع روبه‌رو شود، در حالی‌که او باید هزاران قوه به‌کار برد و هزاران گذشت بنماید تا آن تصمیم بزرگ عملی شود، چگونه از این ساحت زیستی که یک عمر در آن به‌سر برده خود را به ساحتی دیگر وارد کند؟

                                                         

حرّ پس از دورشدنِ قُرة بن قیس، بنا کرد اندک‌اندک رو به سوی حسین(ع)  آمد، نظر دارد هرچه بتواند خود را از لشکر و حوزه‌ی قدرت آن‌ها آرام‌آرام بیرون بکشد و قدم‌قدم از میدان نفوذ آن‌ها دورتر شود، گویی خود ستونی از لشکر است که پیش می‌رود. «مهاجربن اوس ریاحی» به او گفت: چه خیال داری؟ آیا خیال حمله‌ داری؟ زیرا وضع ظاهری خود را به آن شکل درآورده بود - جواب نداد- از هیچ‌کس ایمن نبود تا راز خود را با او در میان گذارد نکند که یا مانع او شوند و یا برای خوش‌خدمتی به عبیداللّه او را از پای درآورند. حرّ مرگ را انتخاب کرده بود اما پس از ساعتی دیگر و در زیر سایه‌ی امام محبوبی که بنا است نزد او عذرخواهی کند، ندامت از گذشته و امید به آینده، قلیان خوف و رجاء در درون او جزر و مدّی به‌پا کرده بود، هیچ‌کس تا این حدّ او رامضطر نیافته بود. مهاجربن اوس که وضع حرّ را دید گفت: ای ریاحی! کار تو شبهه‌ناکاست، هرگز در هیچ موقعی مانند آنچه اکنون در تو می‌بینم ندیده‌ام. اگر گفته می‌شد شجاع‌ترین مردم کوفه کیست؟ من از تو نمی‌گذشتم، پس این چیست که در تو می‌بینم؟ جواب داد: راستش من خود را مخیّر بین جنّت و نار می‌بینم.

حرّ و حقیقت «توبه»

...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ بهمن ۹۳ ، ۱۵:۳۲
گفتمان ساز
شنبه, ۱۱ بهمن ۱۳۹۳، ۱۲:۱۴ ب.ظ

وارث علم انبیاء




 

السلام علیک یا وارث علم الانبیاء

 

چگونه می توان چراغی را که با دستان حسین علیه السلام در خانه ی عاشورا روشن شده است به

وسیله ی آیینه ای به خانه ی تاریک علم تاباند؟ چگونه می توان از روشنای نهضت حسینی در نهضت

تولید علم بهره برد؟؟

 

هویتی را که علم برای دانشمند می آفریند، آفرینشی را که عالِم به عالَم می دهد باید از حسین علیه السلام آموخت...



۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ بهمن ۹۳ ، ۱۲:۱۴
گفتمان ساز
پنجشنبه, ۹ بهمن ۱۳۹۳، ۱۲:۱۰ ق.ظ

روضه یعنی...


برگی از مقتل مدیریتی،  روضه های ناشناخته کربلا


اثرهای سازمانی روضه را می توان به دو دسته ی  اثرهای سلبی و ایجابی تقسیم کرد:


...






۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۹۳ ، ۰۰:۱۰
گفتمان ساز
دوشنبه, ۶ بهمن ۱۳۹۳، ۰۷:۰۲ ب.ظ

عاشورا پژوهی

با تشکر از دوستان بسیجی موسسه علمی فرهنگی سدید و نشریه حیات؛ برداشتی از «مبانی مدیریت عاشورایی» روش‌شناسی و رویکردها

·         در عاشورا پژوهی، "توسل" جزء روش است. باید "با"حسین زیست. باید با پدیده‌های کربلا هم‌نفس شد. تنها نباید به روایت عالمانه عاشورا بسنده کرد

·         باید اهل درد شد و درد را شناخت تا درمان گرفت، آن‌جاست که "خوشا دردی که درمانش حسین است" معنا پیدا می‌کند

·         در راه رسیدن به هدف بزرگ تدبر در عاشورا باید از روش تأمل و تدبر در کربلا و عاشورا به مثابه «قرآن عمل شده و به اجرا در آمده» بهره برد و این با انس و تکرار با متون حاصل خواهد شد.

·         اگر حسین همتا و عِدل قرآن است، روش رسیدن به یکی، قابل الگوبرداری و الهام‌بخشی برای دیگری خواهد بود

·         جایگاه اشک و توسل و روضه در مطالعات و تحقیقات عاشورایی بیش از پیش مشخص و برجسته می‌شود. بر این اساس هرشب باید حضرت حسین را التماس کرد تا فردایی دیگر، اذن نفس کشیدن به پژوهندگانش را بدهد.

 

پیش‌نوشت: در این بخش روش پیشنهادی مبتنی بر اصول موجود استنباطی و روش تحقیقی بیان می‌شود، روشی که شامل دو پیش نیاز و پنج گام عملی برای رسیدن به نتیجه است.

 

پیش نیاز اول؛ مطالعه و فیش‌برداری

منابع عاشورایی برای مطالعه در سه ساحت است:

-          کتب تاریخی در حوزه‌ی عاشورا؛ مثل کتاب قصه‌ی کربلا (حجت‌الاسلام نظری منفرد) و نیز کتب مقاتل و...

-          کتب تحلیلی در حوزه عاشورا؛ مثل 6 جلدی با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه، 2 جلدی زمینه‌های قیام، آینه در کربلاست (دکتر سنگری) و...

-          کتب عاطفی در حوزه عاشورا؛ مثل خصائص الحسینیه (شیخ جعفر شوشتری)، فتح خون (شهید آوینی) و...

پیش نیاز دوم؛ توسل

در عاشورا پژوهی، "توسل" جزء روش است. باید "با"حسین زیست. باید با پدیده‌های کربلا هم‌نفس شد. تنها نباید به روایت عالمانه عاشورا بسنده کرد. محقق نباید گزارش‌گر صِرف پدیده‌ها باشد. باید "مع الحسین" بود. شاید مکتب "تفسیری-نمادین"ها این پیام را فهم کنند.

مهم نیست کربلا باشیم یا غیرآن؛ مهم کربلایی بودن است؛ مهم آن است که هرجا هستیم کربلاآفرین باشیم! هرچند گاهی نیاز است برای حرکت شتابنده، نَفَسی تازه کنیم و در این گاه‌ِ حرکت، گاهی برای انجام کاری صدای‌مان می‌زنند، به آستانشان می‌طلبند و اجازه حضور در حریمشان را می‌دهند چرا که  مساله توسل و مکان، علل غیرپژوهشی اما کاملاً مؤثر بر پژوهش‌اند که معمولاً به آن‌ها توجه کافی نمی‌شود. لذا در بحث اثربخشی پژوهش و روش‌شناسی، باید به این مساله پرداخت. چه خوب‌تر که او برای‌مان تدبیری مؤثر بیندیشد: أَغْنِنِی‏ بِتَدْبِیرِکَ‏ لِی عَنْ تَدْبِیرِی‏‏.( دعای عرفه‌ی امام حسین علیه السلام- مفاتیح الجنان). در اندیشکده عاشورایی شأن مکان و توسل را نیز باید دید و این نیازمند خلوتی است برای تنفس و تفکر و تذکر.

داستان علم قارونی و داستان توسل (علم من عندی یا من عندالله؟)

علم از خود (من عندی):

قَالَ إِنَّمَا أُوتِیتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِنْدِی أَوَلَمْ یعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَهْلَکَ مِنْ قَبْلِهِ مِنَ الْقُرُونِ مَنْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُ قُوَّةً وَأَکْثَرُ جَمْعًا وَلَا یسْأَلُ عَنْ ذُنُوبِهِمُ الْمُجْرِمُونَ (القصص/78)

(قارون) گفت: «این ثروت را بوسیله دانشی که نزد من است به دست آورده‌ام!» آیا او نمی‌دانست که خداوند اقوامی را پیش از او هلاک کرد که نیرومندتر و ثروتمندتر از او بودند؟! (و هنگامی‌که عذاب الهی فرا رسد،) مجرمان از گناهانشان سؤال نمی‌شوند.

وَقَالَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَیلَکُمْ ثَوَابُ اللَّهِ خَیرٌ لِمَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا وَلَا یلَقَّاهَا إِلَّا الصَّابِرُونَ (القصص/80)

اما کسانی که علم و دانش به آن‌ها داده شده بود گفتند: «وای بر شما ثواب الهی برای کسانی که ایمان آورده‌اند و عمل صالح انجام می‌دهند بهتر است، اما جز صابران آن را دریافت نمی‌کنند.»

 

گام اول؛ نگاه مساله‌محور

بررسی مسائل مختلف در رشته مورد نظر:

-          مدل درد و درمان:

اگر کربلا دارالشفاست باید دردها را به کربلا برد تا شفا گرفت، به حکم:

"طبیب عشق مسیحا دم است و مشفق لیک

 چو درد در تو نبیند که را دوا بکند "

باید اهل درد شد و درد را شناخت تا درمان گرفت، آن‌جاست که "خوشا دردی که درمانش حسین است" معنا پیدا می‌کند. (رفاقت به سبک حبیب، ص 8)

عواملی که باعث  تقویت چشم مسئله‌یاب می‌شود عبارت است از:

1.       ذهن پیچیده و اندوخته از تئوری‌ها، مدل‌ها، الگوها و نظریات

2.       افزایش دانایی

3.       ممارست و تمرین

4.       پرهیز از سطحی‌نگری

5.       تربیت و آموزش

6.       روزمرگی و نزدیکی بیش از اندازه به مسئله (احد فرامرز قراملکی، روش‌شناسی مطالعات دینی)

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۳ ، ۱۹:۰۲
گفتمان ساز