گفتمان انقلاب اسلامی

انقلاب اسلامی-نظام اسلامی-دولت اسلامی-جامعه اسلامی-تمدن اسلامی
مشخصات بلاگ

سال رونق تولید

ما متأسفانه در برخى از اوقات گذشته، مى ‏دیدیم که بعضى از کسانى که مرتبط با مسئولین بودند یا حتى خودشان مسئول یک بخشى بودند، کأنّه از گفتمان انقلاب در مقابل دیگران شرمنده‏ اند و خجالت مى‏ کشند که حقایق انقلاب را بر زبان جارى کنند یا آن‏ها را پیگیرى کنند یا به آن‏ها اهمیت بدهند! این براى یک جامعه خیلى بلاى بزرگى است‏.امام خامنه ای02/06/1387


برای خرید کتاب ها می تونید با شماره 09103858079تماس بگیرید.

اینکه امام بزرگوار توصیه میکردند که پنجاه سال عبادت کردید خدا قبول کند، بروید یک بار هم این وصیّت‌نامه‌ها را بخوانید؛ این به‌خاطر این است که این وصیّت‌نامه نشان میدهد که این جوان برای چه آمده؛ چه جاذبه‌ای، چه مغناطیسی او را حرکت داده؛ از هوسهای جوانی بگذرد، از درسش بگذرد، از دانشگاهش بگذرد، از محیط راحت زندگی کنار پدر و مادر بگذرد، بیاید در سرمای منطقه‌ی غرب یا گرمای منطقه‌ی خوزستان، آنجا با دشمن بجنگد و جانش را کف دستش بگیرد. جنگیدن با دشمن هم از دور یک چیز آسانی به نظر می‌آید؛ تا کسی نرود آنجا، صدای توپ و تفنگ و انفجار و مانند اینها را نبیند و نشنود، درست درک نمیکند که چه خبر است. این جوان پا میشود میرود آنجا، جانش را کف دستش میگیرد، از خطرات عبور میکند، برای چه؟ این در وصیّت‌نامه‌ها منعکس است؛ برای خدا، برای امام، برای حجاب. دیدید در وصیّت‌نامه‌های شهدا چقدر درباره‌ی حجاب توصیه شده؛ خب، حجاب یک حکم دینی است؛ این آرمان شهیدان فراموش نشود. این‌جور نباشد که تصوّر بشود «فقط یک جنگی بود مثل جنگهایی که بقیّه دارند در دنیا میکنند؛ بالاخره هر کشوری دشمنی دارد، گاهی جنگی اتّفاق می‌افتد، جوانهایی میروند در جبهه و میجنگند؛ کشته میشوند یا زنده بر میگردند یا مجروح برمیگردند؛ اینها هم مثل آنها»، این نبود قضیّه؛ قضیّه قضیّه‌ی دین بود، قضیّه‌ی آرمان الهی بود، قضیّه‌ی حاکمیّت اسلام بود، قضیّه‌ی انقلاب بود، اسلام انقلابی بود که اینها را میکشاند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۹۶ ، ۱۷:۰۰
گفتمان ساز
سه شنبه, ۲۰ تیر ۱۳۹۶، ۰۳:۲۵ ب.ظ

بعضی‌ها چسبیده‌اند به فضای مجازی

فضای مجازی چیز خوبی است، فرصتی است امّا کافی نیست. بعضی‌ها چسبیده‌اند به فضای مجازی -توئیتر و مانند اینها- برای اینکه پیامهایشان را 

برسانند، این فایده ندارد؛ تخاطب واقعی لازم است، میزگرد لازم است، سخنرانی لازم است، نشریّه لازم است، بحثهای دونفره و سه‌نفره لازم است، 

جلسات تحلیل لازم است؛ این‌جور با مخاطبینتان بنشینید؛ و مانند این کارها.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۹۶ ، ۱۵:۲۵
گفتمان ساز
شنبه, ۳ تیر ۱۳۹۶، ۰۴:۰۷ ب.ظ

المسجد ما هو؟؟؟


یک هشت اصلی را مرحوم ابن بابویه قمی نقل کرد، هم از وجود مبارک امیر مؤمنان است، هم از وجود مبارک امام ممتحن(علیهما آلاف التّحیّة و الرّحمن)، مَنْ اَدامَ الْاِخْتِلافَ اِلَى الْمَسجِدِ اَصابَ اِحْدى ثَمانٍ: ایَةً مُحْکَمَةً وَ اَخاً مُسْتَفاداً وَ عِلْماً مُسْتَطْرَفاً، وَ رَحْمَةً مُنتَظِرةً وَ کَلِمَةً تَدُلُّهُ عَلَى الْهُدى اَوْ تَرُدُّهُ عَنْ رَدِىٍّ وَ تَرَکَ الذُّنُوبَ حَیاءً اَوْخَشْیَةً، اینها خصال هشت‌گانه‌ای است که وظیفه عادی مسجد است؛ اما قرآن کریم وقتی مسجد را معرّفی می‌کند، می‌فرماید مسجد تنها جای تکلیف و امتثال تکلیف نیست، مسجد

 جای تشریف است. این جشن تشریفی که بعد از انقلاب رسمیت یافت از سنّت‌های پایدار ابن طاووس است. این ابن طاووس وقتی سنّ او به بلوغِ شرعی رسید، از دوستانش دعوت کرد که در جشنی شرکت کنید، گفتند چه جشنی است؟ گفتند جشن تشریف. من به شکرانه اینکه نمردم و زنده شدم و مشمول خطاب ﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا شدم،، جشن گرفتم. من مشرَّف شدم نه مکلَّف. از آن به بعد در بین خواص، این جشن تشریف رونق داشت، در انقلاب و شهدای انقلاب که سهم عظیمی داشته و دارند، این جشنن تشریف رسمیت پیدا کرد. ابن طاووس گفت من مشرَّف شدم، تا دیروز لایق خطاب ﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا نبودم که خدا مستقیماً با من سخن بگوید و چیزی از من بخواهد. بهه شکرانه اینکه نمُردم، به جایی رسیدم که مخاطب خدا شدم، با او می‌توانم حرف بزنم، گفتگو کنم، خطاب او را دریافت کنم، من مشرَّف شدم، جشن می‌گیرم. قرآن کریمم مسجد را نه تنها جای تکلیف می‌داند، جای تشریف می‌داند؛ نه تنها جای تشریف می‌داند، جای طهارت و قداست و نزاهت از هر نقص و از هر عیب؛ نقص چیزی است، عیب چیزی دیگر است، بین نقص و عیب فرق فراوانی است؛ نه تنها طهارت از نقص، نه تنها نزاهت از عیب، بلکه مسجد جای محبّت طهارت است، ﴿لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَی التَّقْوَی مِنْ أَوَّلِ یَوْمٍ أَحَقُّ أَن تَقُومَ فِیهِ فِیهِ رِجَالٌ یُحِبُّونَ أَن یَتَطَهَّرُوا، می‌بینید شما را می‌خواهند به خاندان عترت و اهل طهارت نزدیک کنند. این آیه تطهیر در اوج است و مختص به اهل بیت، ما که شاگردان آنها هستیم ما را می‌خواهند به این اوج نزدیک کنند، می‌گویند شما هم مطهَّر باشید، آنها در صدر هستند شما در ذیل، آنها امام هستند شما مأموم. اگر ﴿إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً[7] (علیهم افضل صلوات المصلّین)، اگر خدای سبحان آنها مطهّر معرفی کرد، خانه‌ای ساخت برای خود به نام مسجد که «بیتُ الله» است و این خانه جای آن اصول هشت‌گانه هست؛ اما آن حداقلی است. بالاتر از حداقلی، حد توسط؛ طهارت و نزاهت است. اوج این محبّتِ طهارت است، انسان دوست دارد به خاندان پیغمبر اقتدا کند، ﴿یُحِبُّونَ أَن یَتَطَهَّرُوا، کسی که علاقهمند به طهارت است، نه تنها گناه نمی‌کند، فکر گناه هم نیست. پس «المسجد ما هو»؟ جنس و فصل مسجد را این کریمه مربوط به مسجد قبا مشخص کرد. وجود مبارک حضرت از مکه به مدینه مهاجرت کردند به قبا که رسیدند، اوّلین کاری که کردند مسجد ساختند. اگر مسجد، مسجد باشد کشور آباد است؛ نه سخن از اختلاس است، نه سخن از رباست، نه سخن از بیراهه رفتن است، نه سخن از راه دیگران را بستن است، ﴿یُحِبُّونَ أَن یَتَطَهَّرُوا. عصاره مسجد، دفاع هشت‌ساله است، اینها دوست دارند که شبیه خاندان پیغمبر باشند، این کم مقامی نیست. پس مسجد جای محبّتِ طهارتِ از «ما سوی الله» است. کسانی که با تفسیر مأنوس هستند، این جمله نورانی سوره «انسان» را ببینند که صدرش مربوط به خاندان عصمت و طهارت است و امروز هم از زیارت‌های مخصوص سالار شهیدان است، در آنجا می‌گویند: ﴿وَ سَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَاباً طَهُوراً، وقتی آثار بهشت و بهشتی‌ها را قرآن کریم تشریح کرد، فرمود ذات اقدس الهی خودش ساقی است، ساغر به دست این ساقی است، آن شراب در این ساغری است که به دست این ساقی است، به فرشته و فَلک و مَلَک امر نکرد، خودش فرمود من ساقی‌ام، ﴿وَ سَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَاباً طَهُوراً. شما به تفسیر شریف مجمع البیانِ امین الإسلام که تقریباً جزء مشهورترین تفسیرهای دست ماست مراجعه کنید، می‌بینید اوّل ایشان این حرف را نقل می‌کند، بعد به صورت صیغه جمع مذکر سالم می‌گوید این بزرگواران این حدیث را از امام صادق نقل کردند، «بالاتّفاق». آن حدیث چیست؟ فرمود: ﴿وَ سَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَاباً طَهُوراً، این «طَهور» صیغه مبالغه است. پاک است، یک؛ پاک کننده است، دو. این شرابی که در بهشت، خدایی که ساقی است، در ساغر غیبی می‌ریزد، به بهشتی‌ها می‌دهد، آنجا نه آلودگی است نه آلودگان، از چه پاک می‌کند؟ بهشت که آلوده در آن نیست، آلودگان در آن نیستند، آنکه آلوده است که به بهشت راه ندارد، در بهشت، خدای سبحان که شراب طهور می‌دهد اگر فرموده بود «شراب طاهر است»، این سؤال جا نداشت. فرمود این شراب پاک کننده است، از چه چیزی پاک کننده است؟ این را امام صادق می‌خواهد که معین کند، فرمود در بهشت نعمت‌ها فراوان است، هم بدنی فراوان است، هم روحی، ﴿وَ لِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ.[9] هم آنچه لذّت بدن است در آنجاست، هم آنچه لذّت جان است در آنجاست. در چنین فضایی جا برای طهور بودن نیست. این امام صادق می‌خواهد! فرمود غیر خدا که در بهشت هست، انبیا که در بهشت هستند، حوری که در بهشت هست، نعمت که در بهشت هست، خدا به این انبیا، به علی و اولاد علی شرابی می‌دهد که «یطهّرهم‏ عن‏ کلّ‏ شی‏ء سوی اللَّه اذ لا طاهر من تدنّس بشی‏ء من الأکوان الّا اللَّه‏»؛ هر چه غیر خداست آلودگی است، ولو بهشت، ولو حورالعین، ولو لَذّات بهشتی. به هر حال غیر خداست، ما از تو به غیر از تو نداریم تمنّا، ما ادبا و شعرا کم نداشتیم، ولی هیچ حکیمی هیچ ادیبی قبل از اسلام به این پایگاه بلند شعر نمی‌گفت، این گوی و این میدان! شما یک شاعر، یک حکیم، یک ادیب قبل از اسلام بیاورید که این قدر بلند حرف زده باشد! این حرف‌های بلند از بلندای آن آیه است، فرمود این شراب وقتی به این بهشتی‌ها داده شد اینها از هر چه غیر خداست صرف نظر می‌کنند، چیزی غیر خدا نمی‌بینند. سخن از بهشت و حوری بهشت نیست:

ما از تو به غیر از تو نداریم تمنّا ٭٭٭ حلوا به کسی دِه که محبت نچشیدست

گر مخیّر بکنندم به قیامت که چه خواهی ٭٭٭ دوست ما را و همه نعمت فردوس شما را

چرا در سوره «انسان» این قدر ذات اقدس الهی از بهشت و بهشتیان با جلال و جبروت یاد می‌کند؟ ﴿وَ سَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَاباً طَهُوراً، چون در صدر این سوره جریان وجود مبارک امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا(علیهما السلام) امام حسن(علیه السلام)، امام حسین(علیه السلام) اینها آن قصه‌ای که روزه گرفتند و افطاری خودشان را به مسکین و یتیم و اسیر دادند، کمتر شیعه‌ای است که نشنیده باشد: ﴿وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلی‏ حُبِّهِ مِسْکیناً وَ یَتیماً وَ أَسیراً؛ آن مفسّران متوسط این ضمیر ﴿حُبِّهِ را به طعام برمی‌گردانند، یعنیی خودشان احتیاج داشتند. وقتی ذیل این سوره را نگاه می‌کنید می‌بینیم که این ضمیر ﴿حُبِّهِ را باید به «الله» برگرداند. آن برای ابرار است که آنچه نیاز دارند به دیگرانن می‌دهند، ولی مقرّبانی که از غیر خدا تطهیر شده‌اند به غیر خدا دل نمی‌بندند «وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلی‏ حُبِّ الله مِسْکیناً وَ یَتیماً وَ أَسیراً». این سه بخش را عنایت کنید تاا روشن شود چرا در پایان این سوره فرمود اینها از غیر خدا گسسته‌اند؟ به مسکین طعام دادن کار آسانی است، چون غیر از مسلمان هم اطعام می‌کنند، برای ما هم عادی است. به یتیم طعام دادن بله! اما این اسیر چه کسی بود؟ ما در مدینه اسیر نداشتیم، مسلمان اسیر نبود! جنگ‌هایی که بین مسلمین و غیر مسلمین می‌شد، گاهی آنها اسیر می‌گرفتند گاهی ما اسیر می‌گرفتیم ما از مشرک بت‌پرست اسیر می‌گرفتیم، این مشرک بت‌پرست آمده درِ خانه علی و فاطمه، آنها افطاری را به این دادند، این بیت بوسیدنی است! وگرنه در مدینه ما مسلمان اسیر نداشتیم! حرف علی و فاطمه و حسن و حسین(علیهم آلاف التّحیة و الثناء) این است که وقتی کار دست من است، کسی که بیراهه نمی‌رود، راه کسی را هم نمی‌بندد، ولی کافر است، این باید شکمش سیر باشد در کشور من. ما نباید گرسنه داشته باشیم، ولو بی‌دین، این حرف علی است! این اسیر چه کسی بود؟ ما در مدینه مسلمان داشتیم اسیر باشد؟ فرمود کشور شماست مستأمن شماست، شما را قبول کرده است، در پناه دولت شماست ولو مشرک، شکمش را سیر کن! به امیرالمؤمنین طبق نقل مرحوم ابن بابویه قمی گفتند شما سلحشور و یلِ میدان هستید یک یلِ جنگجو که این اسب را سوار نمی‌شود! این زره‌ای که شما بستید این به پیش‌بند آشپزها شبیه است اینکه زره نیست، چون پشت سر ندارد، این چه زرهی است پوشیدید؟ فرمود من که پشت نمی‌کنم، زره من چرا پشت داشته باشد؟ این اسبی را که می‌گویید، من که از میدان فرار نمی‌کنم، کسی هم که فرار کرد من او را تعقیب نمی‌کنم، من چرا اسب بدو بخواهم؟ این علی است! این علی، آن فاطمه، این حسن، این حسین(علیهم آلاف التّحیة و الثناء) می‌گویند ولو اسیر به هر حال مشرک است بت‌پرست است؛ اما در کشور ماست، او نباید گرسنه باشد! ما باید به اینجا برسیم. مسجد جای این حرف‌هاست، تنها نماز نیست. فرمود نه تنها عادل باشید، دوستدار عدالت باشید، ﴿لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَی التَّقْوَی مِنْ أَوَّلِ یَوْمٍ أَحَقُّ أَن تَقُومَ فِیهِ فِیهِ رِجَالٌ یُحِبُّونَ أَن یَتَطَهَّرُوا، به تعبیر این طلاب عادی، اینها جمله خبریه‌ای است که به داعی انشا القاء شده است. این ﴿یُحِبُّونَ یعنی «أحبُّ». شما این چنین باشید، نه این چنین هستند! اینن نُه دعای نورانی نُه قنوت عید غدیر و عید قربان و عید فطر، بخش وسیع‌اش جمله خبریه است که به داعی انشا القاء شده است، «اللَّهُمَ‏ أَهْلَ‏ الْکِبْرِیَاءِ وَ الْعَظَمَةِ»؛ یعنی مرا بهه این مقام برسان! «أَهْلَ الْجُودِ وَ الْجَبَرُوتِ»؛ یعنی مرا به این مقام برسان! «أَهْلَ التَّقْوَی وَ الْمَغْفِرَة»؛ یعنی مرا به این مقام برسان، وگرنه ما مدّاح او باشیم، ستایشگر او باشیم که دعا نشد! دعا یعنی دعا، دعا انشایی است جمله انشایی است خبریه نیست، درخواست است، ولو به صورت جمله خبریه باشد. این نُه بار گفتیم ما را به کبریایی برسان! مسجد جای اینهاست. اگر مسجد به این بارگاه رسید؛ آن‌گاه می‌شود ﴿لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَی التَّقْوَی مِنْ أَوَّلِ یَوْمٍ.» (آیت الله جوادی آملی)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ تیر ۹۶ ، ۱۶:۰۷
گفتمان ساز
شنبه, ۳ تیر ۱۳۹۶، ۰۴:۰۴ ب.ظ

مسئولیت هنرمندها


در همین قضیّه‌ی برجام، آمریکایی‌ها کم خیانت نکردند که اینها باید گفته بشود؛ و این فقط کار سیاسیّون نیست که سیاسیّون بگویند؛ بهتر از کار سیاسیّون این است که هنرمندها اینها را بیان کنند. در بین هنرها هم آن‌چیزی‌که از همه دَم‌دست‌تر و آسان‌تر و پُررونق‌تر و سریع‌السّیرتر است، شعر است. باید اینها گفته بشود، باید اینها بیان بشود، باید اینها منتقل بشود در افکار عمومی.


دم آقامهدی سیار، آقا میلاد عرفان پور و حاج میثم آقای مطیعی گرم که حقیقتا به مسئولیت انسانی و انقلابی شان پای بند هستند...



شعر روز عید فطر که واقعا عالی بود...



ای دوستان که در صف دوم نشسته اید!
وی دوستان که در صف سوم نشسته اید!
ای دوستان که در صف چارم به هردلیل
یا اینکه جایی از صف پنجم نشسته اید!
ای دوستان... شما... نه... شما... پشت نرده‌ها
آری شما که غرق تبسم نشسته‌اید
ای دوستان که در صف شش، هفت، هشت، نُه
فرقی نمی کند صف چندم نشسته اید
دیگر نصیحت صف اول صلاح نیست!
ای ناصحان که در دل مردم نشسته اید
گویند حرف عدل مگویید و مشنوید
دندان نهید روی جگر خاصه روز عید
وحدت شکن مباش و خیانت مکن دگر
دعوت به کار و خدمت و همت مکن دگر
از کارگر ز دست پر از پینه اش مگو
از دردهای سینه ی بی کینه اش مگو
آیینه ی تظلّم پیر و جوان مباش
فریاد دادخواهی معدنچیان مباش
آخر چه وقت دم زدن از عدل حیدر است؟
نهج البلاغه بسته بماند وزین‌تر است!
وحدت شکسته هر که به دشمن زند نهیب!
حرمت شکسته هر که ز جرأت برد نصیب!
هر شکوه از خیانت دشمن خیانت است!
باید گذاشت تا به ابد دست روی دست
باید گذاشت تا به ابد دست روی دست
گر پشت پا زده ست به عهدی که بسته است
مداح را چکار به نقد و نصیحت است؟
مداح مدح ما کند و بس کفایت است!

*** *** *** ***

کم نیست حرف‌های نگفته هنوز هم
کم نیست دردهای نهفته هنوز هم
ذاکر شوی نفس نفست وقف هیئت است
وقف صدای مردم و نذر عدالت است
آموختیم امر به معروف با حسین
هرکس حسینی است و فدایی‌ست یا حسین
مدح حسین نقد کژی‌های امت است
مداح نور دشمن تزویر و ظلمت است
هر دم میان "هِق‌هِق" و "حَق‌حَق" زحق بگو
چون دِعبِل و کُمِیت و فَرَزدَق ز حق بگو
مداح اهل‌بیت زبان نگفته‌هاست
فریاد او صدای هر آنکس که بی صداست
قند است نقد، تلخ شده کامشان چرا؟
عریان شده ست دشنه ی دشنامشان چرا؟
تحریم های تازه رسیده به خیر باد
تحریم دادخواهی و تحریم انتقاد
هرگز نمی‌رویم به ترس از میانه، ما
مرد شهادتیم چنین فاتحانه، ما
ای مردم همیشه مقاوم، به یادها
ای قوم استوار در این گردبادها
ای سروهای در دل تاریخ سربلند
ای مردم همیشه غریب و شکوهمند
تنها اگرچه در دل سنگر رها شویم
ما عهد بسته ایم زبان شما شویم
زخم زبان ز دوست و دشمن چشیده ایم
توهین نکرده‌ایم؛ که توهین شنیده ایم
حاشا در این مجاهده کوتاه آمدن
یا با فساد ثانیه ای راه آمدن


دریافت فیلم 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ تیر ۹۶ ، ۱۶:۰۴
گفتمان ساز
يكشنبه, ۲۸ خرداد ۱۳۹۶، ۰۲:۳۱ ب.ظ

هدف جنگ نرم

در چارچوب اهداف جنگ نرمِ دشمن، باقی ماندن نام «جمهوری اسلامی» و حتی حضور یک معمم در رأس آن مهم نیست، مهم آن است که ایران تأمین‌کننده‌ی اهداف آمریکا، صهیونیسم و شبکه‌ی قدرت جهانی باشد. 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۶ ، ۱۴:۳۱
گفتمان ساز
يكشنبه, ۲۸ خرداد ۱۳۹۶، ۰۱:۵۰ ب.ظ

هنور نمی دانیم مسجد کجاست


به نظر می رسد خیلی از کسانی که در حوزه مسجد کار می کنند تعریف و نگاه درستی به مسجد ندارند!!!!!!



پدید آوردن هویتى به نام مسجد، نخست در قبا و سپس در مدینه، در شمار زیباترین و پرمغزترین ابتکارهاى اسلام در آغاز تشکیل جامعه ‏ى اسلامى است: خانه‏ ى خدا و خانه ‏ى مردم؛ خلوت انس با خدا و جلوت حشر با مردم، کانون ذکر و معراج معنوى و عرصه ‏ى علم و جهاد و تدبیر دنیوى؛ جایگاه عبادت و پایگاه سیاست، دوگانه ‏هاى به هم‏ پیوسته ‏ئى است که تصویر مسجد اسلامى و فاصله‏ ى آن با عبادتگاه‏هاى رائج ادیان دیگر را نمایان میسازد. در مسجد اسلامى، شور و بهجت عبادت خالص با نشاط زندگى پاک و خردمندانه و سالم، در هم مى‏آمیزد و فرد و جامعه را به طراز اسلامى آن نزدیک مى‏کند. مسجد، مظهر آمیختگى دنیا و آخرت و پیوستگى فرد و جامعه در دیدگاه و اندیشه ‏ى مکتب اسلام است. با این نگاه، دل‏هاى ما براى مسجد مى‏تپد و از شوق و احساس مسئولیت، لبریز مى‏گردد.(مقام معظم رهبری)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۶ ، ۱۳:۵۰
گفتمان ساز
يكشنبه, ۲۸ خرداد ۱۳۹۶، ۱۲:۵۰ ب.ظ

اصل سوءظنّ به جریان رسانه‌ای دشمن

سوءظنّ به جریان رسانه‌ای دشمن؛ یکی از چیزهایی که خیلی لازم است، سوءظنّ به جریان رسانه‌ای دشمن است. امروز یکی از بخشهای پُرخرج دشمنان ما عبارت است از بخش رسانه؛ خیلی پُرخرج است برایشان، یعنی هزینه میکنند، پول میگذارند، آدمهای متخصّص می‌آورند؛ خیلی خرج دارد برایشان؛ علیه چه کسی؟ علیه جمهوری اسلامی. خب، اصلاً همّت این جریان رسانه‌ای این است که بر روی یک نقاطی تکیه کند که جمهوری اسلامی را میتواند زمین‌گیر کند؛ مثلاً ایجاد یأس، ایجاد نقاط منفی، نقاط منفی را درشت کردن، نقاط مثبت را بکلّی حذف کردن. حالا من امروز در روزنامه خواندم، البتّه اطّلاع دقیق عینی ندارم امّا امروز در روزنامه بود که این [بنگاه] سخن‌پراکنی انگلیس، راه‌پیمایی دیروز را که حقیقتاً یک پدیده است -اصلاً راه‌پیمایی روز قدس در این سالها که هوا به این گرمی و روزها به این بلندی است با دهان روزه، واقعاً یک پدیده است- و این جمعیّت عظیم و انبوه در تهران و شهرستان‌ها [را منعکس نمیکند]؛ این خبر کوچکی نیست؛ اینها که کوچک‌ترین خبرها را بازتاب میدهند، این را بازتاب نمیدهند؛ این سیاست رسانه‌ای است دیگر؛ بعکس، اگرچنانچه یک نقطه‌ی منفی‌ای وجود داشته باشد، این را صد برابر بزرگ میکنند. یکی از اصول این باشد که نگاه به جریان رسانه‌ای دشمن -چه جریان رادیو تلویزیونی‌اش، چه جریان ماهواره‌ای‌اش، چه جریان فضای مجازی‌اش- نگاه سوءظن‌آمیز باشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۶ ، ۱۲:۵۰
گفتمان ساز
يكشنبه, ۲۸ خرداد ۱۳۹۶، ۱۲:۱۷ ب.ظ

امروز هم برخی حرف غدیر می زنند ولی ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۶ ، ۱۲:۱۷
گفتمان ساز
يكشنبه, ۲۸ خرداد ۱۳۹۶، ۱۲:۱۵ ب.ظ

نبود تحلیل سیاسی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۶ ، ۱۲:۱۵
گفتمان ساز

در عصر تسلّط ظلم، کفر و الحاد بر سرتاسر عالم؛ در عصری که عدالتْ خلاف قانون و ظلمْ قانون و مقررّاتِ بین‌المللی شده است، حق به حکومت رسید. این‌که شما میبینید ابرقدرتها زورگویی میکنند و میخواهند نظام جدیدی را بر دنیا حاکم کنند - که البته همان نظام قبلی هم نظام حاکمیّت ابرقدرتها بود - این، همان سلطه ظلم است. برای هر آنچه در دنیا ظلم، حق‌کشی و تبعیض میشود، اسمهای قانونی مثل «حقوق بشر»، «دفاع از ارزشهای انسانی» و از این قبیل میگذارند. بدترین نوع سیطره ظلم این است که ظلم به اسم عدل و ناحق به اسم حق، بر دنیا مسلّط شود. در چنین زمانی، ناگهان به برکت عاشورا، حجاب ظلمت شکافته و خورشید حقیقت آشکار شد. حق، به قدرت و حکومت رسید. اسلام که همه دستها سعی میکردند آن را منزوی کنند، در وسط عرصه، خودش را مطرح کرد و دنیا مجبور شد که حضور اسلامِ راستین و ناب را در شکل حکومت جمهوری اسلامی بپذیرد. شروع نهضت پانزده خرداد هم به برکت عاشورا بود. امسال بعد از گذشت سی و دو سه سال از حادثه پانزده خرداد، مثل آن سال اوّل، دوباره خرداد با محرّم همزمان و مقارن شده است.

 در پانزده خرداد که در سال چهل و دوی شمسی - هشتاد و سه قمری - با دوازدهم محرّم مصادف بود، امام بزرگوار ما رضوان‌اللَّه‌تعالیعلیه در عرصه عاشورایی و با بهره‌برداری به بهترین شکل ممکن از ماجرای عاشورا و محرّم، توانستند پیام حق و دادِ برآمده از دلِ خود را به‌گوش مردم برسانند و مردم را متحوّل کنند. اوّلین شهدای ما هم در ماجرای پانزده خرداد، در تهران، ورامین و بعضی جاهای دیگر، همین سینه‌زنهای حسینی بودند که آمدند و در معرض تهاجمِ دشمنِ عاشورا قرار گرفتند. در سال پنجاه و هفت هم مشاهده کردید ماجرای آن روز و ماهی را که در آن، خون بر شمشیر پیروز میشود. این نام را امام بزرگوار از همه قضایای محرّم، خلاصه‌گیری، استحصال و مطرح کردند. همین‌طور هم شد. یعنی مردم ایران به پیروی از حسین‌بن‌علی علیه‌السّلام، درس عاشورا را گرفتند و در نتیجه خون بر شمشیر پیروز شد. این موضوع در ماجرای امام حسین چیز عجیبی است.

 خوب؛ حالا ما و شما، امانتدار و وارثِ این حقیقت تاریخی هستیم. امروز کسانی هستند که میخواهند ماجرای عاشورا را به عنوان یک درس، خاطره و یک شرح واقعه، از زبان علما، روحانیون، مبلّغین، مبلّغات و امثال اینها بشنوند. ما در این زمینه چه خواهیم کرد؟ در این‌جا به قضیه خیلی مهمِّ تبلیغ میرسیم. اگر روزی این طلّاب جوان، فضلای حوزه‌های علمیّه، مبلّغین، وعاّظ، مدّاحان و روضه‌خوانان، توانسته‌اند ماجرای عاشورا را مثل حربه‌ای علیه ظلمات متراکم حاکم بر فضای زندگی همه بشر به کار گیرند و با این تیغ بُرنده الهی پرده ظلمات را بشکافند و خورشید حقیقت را به شکل حاکمیّت اسلام، واضح و آشکار کنند - این حقیقت در زمان ما اتّفاق افتاده است - چرا نباید متوقّع بود که در هر عصر و زمانی - هر چه هم که تبلیغات دشمن در آن دوره سخت، همه‌گیر و ظلمات «اشّد تراکماً» باشد - مبلّغین، گویندگان و علمای دین، بتوانند علیه هر باطلی، شمشیر حق و ذوالفقار علوی و ولوی را در دست گیرند و از آن استفاده کنند!؟

 چرا ما چنین چیزی را مستبعد بدانیم!؟ درست است که امروز تبلیغات دشمن، همه فضای ذهن بشریّت را فرا گرفته است. در این، شکّی نیست. درست است که اموال کلانی برای تشویش چهره اسلام، بخصوص تشیّع، خرج میشود. درست است که هر کس که منافع نامشروعی در زندگی ملتها و کشورها دارد، خود را موظّف به فعالیت علیه اسلام و حکومت اسلامی میبیند. درست است که کفر، با همه تفرّق و تشتّتش، با استفاده از همه امکانات، در یک امر اتّفاق کرده و آن ضدّیت با اسلامِ ناب است و حتّی اسلام محرَّف را هم به جنگِ اسلامِ ناب آورده و به میدان کشانیده است. اینها همه درست؛ اما آیا جناح حق و جبهه اسلامِ نابِ نمیتواند در مقابل این تبلیغات خصمانه و خباثت‌آلود، به برکت روح، پیام و حقیقت عاشورا و پیام محرّم، همان معجزه را یک بار دیگر تکرار کند!؟ چرا نتواند!؟ سختی دارد؛ اما ممکن است. همّت و فداکاری لازم دارد. راه باز است؛ بن‌بست نیست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ خرداد ۹۶ ، ۱۷:۴۷
گفتمان ساز