ما می توانیم بر تبلیغات عظیم غربی ها غلبه کنیم
در عصر تسلّط ظلم، کفر و الحاد بر سرتاسر عالم؛ در عصری که عدالتْ خلاف قانون و ظلمْ قانون و مقررّاتِ بینالمللی شده است، حق به حکومت رسید. اینکه شما میبینید ابرقدرتها زورگویی میکنند و میخواهند نظام جدیدی را بر دنیا حاکم کنند - که البته همان نظام قبلی هم نظام حاکمیّت ابرقدرتها بود - این، همان سلطه ظلم است. برای هر آنچه در دنیا ظلم، حقکشی و تبعیض میشود، اسمهای قانونی مثل «حقوق بشر»، «دفاع از ارزشهای انسانی» و از این قبیل میگذارند. بدترین نوع سیطره ظلم این است که ظلم به اسم عدل و ناحق به اسم حق، بر دنیا مسلّط شود. در چنین زمانی، ناگهان به برکت عاشورا، حجاب ظلمت شکافته و خورشید حقیقت آشکار شد. حق، به قدرت و حکومت رسید. اسلام که همه دستها سعی میکردند آن را منزوی کنند، در وسط عرصه، خودش را مطرح کرد و دنیا مجبور شد که حضور اسلامِ راستین و ناب را در شکل حکومت جمهوری اسلامی بپذیرد. شروع نهضت پانزده خرداد هم به برکت عاشورا بود. امسال بعد از گذشت سی و دو سه سال از حادثه پانزده خرداد، مثل آن سال اوّل، دوباره خرداد با محرّم همزمان و مقارن شده است.
در پانزده خرداد که در سال چهل و دوی شمسی - هشتاد و سه قمری - با دوازدهم محرّم مصادف بود، امام بزرگوار ما رضواناللَّهتعالیعلیه در عرصه عاشورایی و با بهرهبرداری به بهترین شکل ممکن از ماجرای عاشورا و محرّم، توانستند پیام حق و دادِ برآمده از دلِ خود را بهگوش مردم برسانند و مردم را متحوّل کنند. اوّلین شهدای ما هم در ماجرای پانزده خرداد، در تهران، ورامین و بعضی جاهای دیگر، همین سینهزنهای حسینی بودند که آمدند و در معرض تهاجمِ دشمنِ عاشورا قرار گرفتند. در سال پنجاه و هفت هم مشاهده کردید ماجرای آن روز و ماهی را که در آن، خون بر شمشیر پیروز میشود. این نام را امام بزرگوار از همه قضایای محرّم، خلاصهگیری، استحصال و مطرح کردند. همینطور هم شد. یعنی مردم ایران به پیروی از حسینبنعلی علیهالسّلام، درس عاشورا را گرفتند و در نتیجه خون بر شمشیر پیروز شد. این موضوع در ماجرای امام حسین چیز عجیبی است.
خوب؛ حالا ما و شما، امانتدار و وارثِ این حقیقت تاریخی هستیم. امروز کسانی هستند که میخواهند ماجرای عاشورا را به عنوان یک درس، خاطره و یک شرح واقعه، از زبان علما، روحانیون، مبلّغین، مبلّغات و امثال اینها بشنوند. ما در این زمینه چه خواهیم کرد؟ در اینجا به قضیه خیلی مهمِّ تبلیغ میرسیم. اگر روزی این طلّاب جوان، فضلای حوزههای علمیّه، مبلّغین، وعاّظ، مدّاحان و روضهخوانان، توانستهاند ماجرای عاشورا را مثل حربهای علیه ظلمات متراکم حاکم بر فضای زندگی همه بشر به کار گیرند و با این تیغ بُرنده الهی پرده ظلمات را بشکافند و خورشید حقیقت را به شکل حاکمیّت اسلام، واضح و آشکار کنند - این حقیقت در زمان ما اتّفاق افتاده است - چرا نباید متوقّع بود که در هر عصر و زمانی - هر چه هم که تبلیغات دشمن در آن دوره سخت، همهگیر و ظلمات «اشّد تراکماً» باشد - مبلّغین، گویندگان و علمای دین، بتوانند علیه هر باطلی، شمشیر حق و ذوالفقار علوی و ولوی را در دست گیرند و از آن استفاده کنند!؟
چرا ما چنین چیزی را مستبعد بدانیم!؟ درست است که امروز تبلیغات دشمن، همه فضای ذهن بشریّت را فرا گرفته است. در این، شکّی نیست. درست است که اموال کلانی برای تشویش چهره اسلام، بخصوص تشیّع، خرج میشود. درست است که هر کس که منافع نامشروعی در زندگی ملتها و کشورها دارد، خود را موظّف به فعالیت علیه اسلام و حکومت اسلامی میبیند. درست است که کفر، با همه تفرّق و تشتّتش، با استفاده از همه امکانات، در یک امر اتّفاق کرده و آن ضدّیت با اسلامِ ناب است و حتّی اسلام محرَّف را هم به جنگِ اسلامِ ناب آورده و به میدان کشانیده است. اینها همه درست؛ اما آیا جناح حق و جبهه اسلامِ نابِ نمیتواند در مقابل این تبلیغات خصمانه و خباثتآلود، به برکت روح، پیام و حقیقت عاشورا و پیام محرّم، همان معجزه را یک بار دیگر تکرار کند!؟ چرا نتواند!؟ سختی دارد؛ اما ممکن است. همّت و فداکاری لازم دارد. راه باز است؛ بنبست نیست.