بمباران دو مرکز اساسی در دانشگاه
اگر از طرف بیگانگان و دشمنان خطرى دانشگاه را تهدید کند، بمباران همین دو مرکز اساسى و مهم است؛ اعتماد به نفس را از دانشگاهى بگیرند، بخواهند فکرها و تئوریهاى ترجمه اى را وارد محیط دانشگاه کنند و به مغز دانشجو و استاد رسوخ دهند و آنها را از ایمان و دلبستگی هاى مردم جدا کنند. این، آن خطر اساسى است. علاج هم عبارت است از حفظ اتّصال فکرى با توده هاى مردم و به شدّت چسبیدن و متمسّک شدن به ریشه هاى اصولى انقلاب. عزیزان من! ارتباط با انقلاب را هرچه بیشتر باید مستحکم کرد. ما ملت ایران، در محیط بینالمللى، شأن و جایگاه و هویت خودمان را گم کرده بودیم. انقلاب این هویّت و جایگاه و شأن را به ملت ایران برگرداند.
امروز تئوریسینها و تبلیغاتچى هاى غربى در صددند خطّ ارتجاع به غرب خط برگشتِ به همان تحمیل پذیرى غربى را دوباره برگردانند. البته همانطور که گفتم، تحت عنوان یک تئورى شبه روشنفکرانه؛ به عنوان یک حرف نو؛ تئورى جهانى شدن و تئورى تغییر گفتمان. مى گویند دانشجوى این دوره دیگر نمى تواند دانشجوى دوران ضدّ استعمارى باشد. مى گویند دوران ضدّیت با استعمار و استکبار و مرگ بر استکبار گفتن، گذشته است؛ دوران عدالتخواهى و مبارزهى با سرمایهدارى سرآمده است؛ دوران آرمانخواهى و تبرّى و تولّاى سیاسى تمام شده است؛ گفتمان جدید دانشجویى عبارت است از گفتمان جهانى، جهانى شدن، گفتمان واقعبینى، گفتمان پیوستن به نظم نوین جهانى؛ یعنى سیاهى لشکر امریکا شدن! این جهانى شدن، اسمش جهانى شدن است؛ اما باطنش امریکایى شدن است. معنایش این است که ملت ایران على رغم مجاهدتهایى که کرده، على رغم پرچمهایى که بر قلّه هاى پیروزى کوبیده، علىرغم بیدارى عظیمى که در ملتهاى مسلمان به وجود آورده، باید دوباره مثل دوران قبل از انقلاب، سیاهى لشکر و عمله و ابزار تأمین منافع آمریکاییها شود. هدف به صورت لخت و پوستکنده جز این چیز دیگرى نیست؛ اما مى خواهند در زیر نامهاى زیبا جهانى شدن و تحوّل و پیشرفت این هدف را پنهان کنند.(سیدنا القائد
بیانات و پرسش و پاسخ در جمع دانشجویان و اساتید دانشگاه صنعتى امیر کبیر09/ 12/ 1379)