پنجشنبه, ۲۵ دی ۱۳۹۳، ۱۰:۴۴ ب.ظ
دال های مرکزی گفتمان سیاست خارجی جمهوری اسلامی
اینکه ما تصور کنیم اگر ارزشهای معنوی را ملاک قرار دادیم، کار دیپلماسی به بنبست خواهد خورد، غلط است؛ به بنبست نمیخورد. میتوان با حفظ همین ارزشها، با پایفشاری بر همین ارزشها، در عرصهی دیپلماسی وارد شد، فعال شد، تلاش کرد، منطق را حاکم کرد و طرفها را رفته رفته و بتدریج به مواضع خود نزدیک کرد. اینکه گفتیم «عزت، حکمت، مصلحت»، حکمت این است. حکمت این است که شما بتوانید مواضع طرف مقابل را حکیمانه به مواضع خودتان نزدیک کنید؛ اینها در تضاد با هم نیستند. حکمت و عزت و مصلحت مکمل همند؛ باید در جهت مصالح ملی باشند؛ و در درجهی اول باید با حفظ عزت ملی و عزت هویتی همراه باشند. یعنی تسلیم، انسلام، انظلام، نه در مرحلهی باورهای قلبی و نه در مرحلهی عمل و قرارداد، نباید وجود داشته باشد؛ این با حکمت امکانپذیر است. دعوا کردن و اوقاتتلخی کردن و حرف تند زدن، یک وقتی ممکن است به درد بخورد؛ اما این روش عمومی نیست. روش عمومی، حکمت است. حکمت یعنی با منطق، متین در عرصهی دیپلماسی وارد شدن. اگر چنانچه اینجوری پیش برویم، به توفیق الهی پیشرفتهای ما هرگز متوقف نخواهد شد.
۱۳۹۰/۱۰/۰۷امام خامنه ای)
عرض کردیم که عزت و حکمت و مصلحت، یک مثلث الزامی برای چارچوب ارتباطات بین المللی ماست. عزت: «الاسلام یعلو و لا یعلی علیه»، «لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا». ما نمیخواهیم عزتمان را با تکیه بر نژاد و ناسیونالیسم و حرفهایی که متأسفانه همهی دنیا با تکیه به آنها دور خودشان یک حصار میکشند، ثابت کنیم. فلان کشور اروپایی ثابت میکند که نژاد من برترین است. آن یکی میگوید نخیر، نژاد من برترین است. حتّی این تنافس و تفاخر، به جنگهای بینالمللی و خونریزیها و خرجهای کلان هم کشیده میشود! نه، ما برای خودمان، عزت را بر اساس اعتقاد و ایمان توحیدی که خاصیت و شاخصهی تفکر اسلامی است و دل بستن به خدا و محبت به بندگان و خلایق الهی و لزوم خدمت به آنها قائلیم. لذا ما هر قدرتی که میخواهد ابرقدرتی و تکبر و استکبار و فخرفروشی را در روابط خود با ملتهای دیگر وارد بکند، رد میکنیم. اگر شما جزو فلان نژاد هستید، برای خودتان هستید. اگر شما دارای ثروت یا قدرت و تکنولوژی هستید، برای خودتان هستید. تکنولوژی شما برای خودتان است؛ برای ما که نیست؛ چرا به ما فخر میفروشید؟
هر ملتی ذخیرهای دارد. ملت ما هم ذخایر خیلی فراوانی دارد؛ ذخایر فرهنگی، پروندهی بسیار درخشان در صحنهی علم جهانی، در صحنهی سیاست جهانی، در صحنههای گوناگون. ما بنای فخرفروشی نداریم. اگر خوبی، برای خودت هستی؛ اگر پولداری، برای خودت هستی؛ اگر قدرتمندی، برای خودت هستی؛ ارتباطاتت با ما، ارتباطات و علایق انسان با انسان است. بنابراین، عزت یعنی تحمیل هیچکس را قبول نکردن.
آدم در رفتار بعضی از مسئولان کشورها، حتّی در رفتار دیپلماتهایشان گاهی مشاهده میکند که فخر و غرور بیجا و احمقانهای وجود دارد. تصور میکنند که چون زبانشان فلان زبان است، یا نژاد و اسمشان، فلان نژاد و فلان اسم است، پس باید فخر بفروشند! نه، اینها تصورات احمقانهای است و در منطق صحیح انسانی، جایی ندارد. ما چنین چیزی را از هیچکس قبول نمیکنیم. ما بر اساس عزت اسلامی، عزت توحیدی و عزت ملت خودمان حرکت میکنیم.
ملت ما باید در روابط بینالمللی خواری نبیند و اهانت نشود. هیچکس حق ندارد اهانت به ملت ایران را در کمترین برخورد با دیگران قبول کند. اگر کسی اهانتپذیر است، برای خودش اهانتپذیر است؛ برای ملت ایران نمیشود؛ حق ندارد. ملت ایران، ملتی سرافراز و بزرگ و جاندار است و نشان داده است که قدرت حضور در صحنههای دنیا را دارد. ما که بودیم؟ ما کجا بودیم؟ ما را در دنیا یک روز به عنوان زایدهی انگلیس، و یک روز به عنوان زایدهی امریکا میشناختند! چه کسی معتقد بود که این ملت میتواند بدون اتکای به هیچکس، بدینگونه در دنیا برای خودش عزت درست کند و انظار جهانی را به سوی خویش جلب نماید؟ ما بحمد اللّه در تمام صحنهها مشاهده کردهایم که این ملت، ملت بزرگ و جاندار و پُرخونی است؛ زار و نزار و ذلتپذیر نیست.
سراغ حکمت میآییم. حکمت، یعنی حکیمانه و سنجیده کار کردن. هیچگونه نسنجیدگی را نباید در اظهارات دیپلماتیک و هرآنچه که مربوط به سیاست خارجی و ارتباطات جهانی است، راه داد. همه چیز باید سنجیده باشد. آدم نباید هرچه به دهانش آمد، بگوید. باید ملاحظه کنیم که آیا این سخن با موازین منطق و خرد منطبق است، یا منطبق نیست. اگر منطبق نیست، آن را کنترل کنیم. باید حکیمانه برخورد کنیم. فقط در حرف زدن نیست؛ در معاشرتها و برخوردها هم باید حکیمانه برخورد کرد. البته حکمت، به معنای نگفتن نیست. بعضی میگویند حالا که حرف نسنجیده نباید زد، پس چرا باید حرف زد؟! گویی که هیچ کار سنجیده نمیشود کرد! نه، اگر گفتیم ما باید حکیمانه کار کنیم، معنایش این نیست که پس کار نکنیم، تماس نگیریم، حرکت نکنیم، حرف نزنیم، مبادا غیر حکیمانه درآید!
همانطور که آقای دکتر ولایتی اشاره کردند و درست هم است، وزارت خارجه یک دستگاه انسانی عظیم است. از لحاظ نیروی انسانی، واقعاً دستگاه پُرذخیرهای است. بحمد اللّه انسانهای خوب، انقلابی، مسلمان، اکثراً یا عموماً بچه های انقلاب، جوانان انقلابی مؤمن، با فکرهای خوب در وزارت خارجه حضور دارند. ما چرا از تلاش و تفکر و سنجش و عقلیت بچه حزب الله یهای خودمان مأیوس باشیم؟ دیدیم که بچه حزب اللهی های خودمان، همین برادران وزارت خارجه، همین عناصر مؤمن و خوب، در یک تجربه ی سیاسی مثل جنگ خلیج فارس که چیز خیلی عظیمی بود و چقدر افراد اشتباه کردند یا مثل قضیه ی قطعنامه، چگونه از خودشان عقل و شخصیت و هوشمندی نشان دادند. در ارتباطات فراوانی، همینطور است.
کار را سنجیده انجام بدهیم. کارهای نسنجیده انجام نگیرد؛ چون ضرر کار نسنجیده در اینجا، با ضرر کار نسنجیده فرضاً در ادارهی ثبت احوال فلانجا یا وزارت صنایع یا وزارت دیگر فرق میکند. ضرر کار نسنجیده در اینجا، عمیقتر و عمومیتر و چشمگیرتر و نقدتر است. کار نسنجیده نباید انجام بگیرد، حرف نسنجیده نباید زده بشود. جوانب هر کاری باید خوب سنجیده بشود و بعد انجام بگیرد. این، معنای حکمت است. و اما مصلحت. مراد، مصلحت شخص من و شما نیست، که اگر ما این اقدام را کردیم، ممکن است برایمان گران تمام بشود. نه، گران هم که تمام بشود، مگر ما که هستیم؟ اگر کاری به مصلحت کشور و به مصلحت انقلاب است، ولی به مصلحت شخص من نیست، گو مباش؛ چه اهمیتی دارد؟ مصلحت، یعنی مصلحت انقلاب، و این مصلحت همهجانبه است؛ یعنی از رفتار شخصی ما بخصوص شما شروع میشود.
شما که مأمور وزارت خارجه هستید بخصوص سفرا که در خارج هستند، و در درجه ی دوم کسانی که به خارج رفت و آمد دارند کار و منش شخصی شما، با منش شخصی عضوی در یک وزارتخانهی دیگر متفاوت است. شما رسول و پیام آورید. از شما حدس زده میشود که در خارج چه خبر است. اگر شما در سفارتخانه، مسلمان زندگی کنید و همسر و فرزندان و کارمندان شما روش مسلمانی داشته باشند، فرق میکند بااینکه یک همسطح و همرتبهی شما در وزارتی دیگر از وزارتخانههای ما، منش اسلامی داشته باشد. اینجا اثرش چشمگیرتر است. اگر هم خدای نکرده روش عملی شما اندکی اختلال داشت، ضررش بیشتر است. پس، از اینجا رفتار مصلحت آمیز را شروع کنید.
۱۳۷۰/۰۴/۱۸ بیانات در دیدار مسئولان وزارت امور خارجه
۹۳/۱۰/۲۵