گفتمان انقلاب اسلامی

انقلاب اسلامی-نظام اسلامی-دولت اسلامی-جامعه اسلامی-تمدن اسلامی
مشخصات بلاگ

سال رونق تولید

ما متأسفانه در برخى از اوقات گذشته، مى ‏دیدیم که بعضى از کسانى که مرتبط با مسئولین بودند یا حتى خودشان مسئول یک بخشى بودند، کأنّه از گفتمان انقلاب در مقابل دیگران شرمنده‏ اند و خجالت مى‏ کشند که حقایق انقلاب را بر زبان جارى کنند یا آن‏ها را پیگیرى کنند یا به آن‏ها اهمیت بدهند! این براى یک جامعه خیلى بلاى بزرگى است‏.امام خامنه ای02/06/1387


برای خرید کتاب ها می تونید با شماره 09103858079تماس بگیرید.

عزت حکمت مصلحت

اینکه ما تصور کنیم اگر ارزشهای معنوی را ملاک قرار دادیم، کار دیپلماسی به بن‌بست خواهد خورد، غلط است؛ به بن‌بست نمیخورد. میتوان با حفظ همین ارزشها، با پای‌فشاری بر همین ارزشها، در عرصه‌ی دیپلماسی وارد شد، فعال شد، تلاش کرد، منطق را حاکم کرد و طرفها را رفته رفته و بتدریج به مواضع خود نزدیک کرد. اینکه گفتیم «عزت، حکمت، مصلحت»، حکمت این است. حکمت این است که شما بتوانید مواضع طرف مقابل را حکیمانه به مواضع خودتان نزدیک کنید؛ اینها در تضاد با هم نیستند. حکمت و عزت و مصلحت مکمل همند؛ باید در جهت مصالح ملی باشند؛ و در درجه‌ی اول باید با حفظ عزت ملی و عزت هویتی همراه باشند. یعنی تسلیم، انسلام، انظلام، نه در مرحله‌ی باورهای قلبی و نه در مرحله‌ی عمل و قرارداد، نباید وجود داشته باشد؛ این با حکمت امکان‌پذیر است. دعوا کردن و اوقات‌تلخی کردن و حرف تند زدن، یک وقتی ممکن است به درد بخورد؛ اما این روش عمومی نیست. روش عمومی، حکمت است. حکمت یعنی با منطق، متین در عرصه‌ی دیپلماسی وارد شدن. اگر چنانچه اینجوری پیش برویم، به توفیق الهی پیشرفتهای ما هرگز متوقف نخواهد شد.
۱۳۹۰/۱۰/۰۷امام خامنه ای)


عرض کردیم که عزت و حکمت و مصلحت، یک مثلث الزامی برای چارچوب ارتباطات بین ‏المللی ماست. عزت: «الاسلام یعلو و لا یعلی علیه»، «لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا». ما نمی‏خواهیم عزتمان را با تکیه بر نژاد و ناسیونالیسم و حرفهایی که متأسفانه همه‏ی دنیا با تکیه به آن‏ها دور خودشان یک حصار می‏کشند، ثابت کنیم. فلان کشور اروپایی ثابت می‏کند که نژاد من برترین است. آن یکی می‏گوید نخیر، نژاد من برترین است. حتّی این تنافس و تفاخر، به جنگهای بین‏المللی و خونریزیها و خرجهای کلان هم کشیده می‏شود! نه، ما برای خودمان، عزت را بر اساس اعتقاد و ایمان توحیدی که خاصیت و شاخصه‏ی تفکر اسلامی است و دل بستن به خدا و محبت به بندگان و خلایق الهی و لزوم خدمت به آن‏ها قائلیم. لذا ما هر قدرتی که می‏خواهد ابرقدرتی و تکبر و استکبار و فخرفروشی را در روابط خود با ملتهای دیگر وارد بکند، رد می‏کنیم. اگر شما جزو فلان نژاد هستید، برای خودتان هستید. اگر شما دارای ثروت یا قدرت و تکنولوژی هستید، برای خودتان هستید. تکنولوژی شما برای خودتان است؛ برای ما که نیست؛ چرا به ما فخر می‏فروشید؟

هر ملتی ذخیره‏ای دارد. ملت ما هم ذخایر خیلی فراوانی دارد؛ ذخایر فرهنگی، پرونده‏ی بسیار درخشان در صحنه‏ی علم جهانی، در صحنه‏ی سیاست جهانی، در صحنه‏های گوناگون. ما بنای فخرفروشی نداریم. اگر خوبی، برای خودت هستی؛ اگر پول‏داری، برای خودت هستی؛ اگر قدرت‏مندی، برای خودت هستی؛ ارتباطاتت با ما، ارتباطات و علایق انسان با انسان است. بنابراین، عزت یعنی تحمیل هیچ‏کس را قبول نکردن.
آدم در رفتار بعضی از مسئولان کشورها، حتّی در رفتار دیپلمات‏هایشان گاهی مشاهده می‏کند که فخر و غرور بیجا و احمقانه‏ای وجود دارد. تصور می‏کنند که چون زبانشان فلان زبان است، یا نژاد و اسمشان، فلان نژاد و فلان اسم است، پس باید فخر بفروشند! نه، این‏ها تصورات احمقانه‏ای است و در منطق صحیح انسانی، جایی ندارد. ما چنین چیزی را از هیچ‏کس قبول نمی‏کنیم. ما بر اساس عزت اسلامی، عزت توحیدی و عزت ملت خودمان حرکت می‏کنیم.
ملت ما باید در روابط بین‏المللی خواری نبیند و اهانت نشود. هیچ‏کس حق ندارد اهانت به ملت ایران را در کمترین برخورد با دیگران قبول کند. اگر کسی اهانت‏پذیر است، برای خودش اهانت‏پذیر است؛ برای ملت ایران نمی‏شود؛ حق ندارد. ملت ایران، ملتی سرافراز و بزرگ و جان‏دار است و نشان داده است که قدرت حضور در صحنه‏های دنیا را دارد. ما که بودیم؟ ما کجا بودیم؟ ما را در دنیا یک روز به عنوان زایده‏ی انگلیس، و یک روز به عنوان زایده‏ی امریکا می‏شناختند! چه کسی معتقد بود که این ملت می‏تواند بدون اتکای به هیچ‏کس، بدین‏گونه در دنیا برای خودش عزت درست کند و انظار جهانی را به سوی خویش جلب نماید؟ ما بحمد اللّه در تمام صحنه‏ها مشاهده کرده‏ایم که این ملت، ملت بزرگ و جان‏دار و پُرخونی است؛ زار و نزار و ذلت‏پذیر نیست.
سراغ حکمت می‏آییم. حکمت، یعنی حکیمانه و سنجیده کار کردن. هیچ‏گونه نسنجیدگی را نباید در اظهارات دیپلماتیک و هرآنچه که مربوط به سیاست خارجی و ارتباطات‏ جهانی است، راه داد. همه چیز باید سنجیده باشد. آدم نباید هرچه به دهانش آمد، بگوید. باید ملاحظه کنیم که آیا این سخن با موازین منطق و خرد منطبق است، یا منطبق نیست. اگر منطبق نیست، آن را کنترل کنیم. باید حکیمانه برخورد کنیم. فقط در حرف زدن نیست؛ در معاشرتها و برخوردها هم باید حکیمانه برخورد کرد. البته حکمت، به معنای نگفتن نیست. بعضی می‏گویند حالا که حرف نسنجیده نباید زد، پس چرا باید حرف زد؟! گویی که هیچ کار سنجیده نمی‏شود کرد! نه، اگر گفتیم ما باید حکیمانه کار کنیم، معنایش این نیست که پس کار نکنیم، تماس نگیریم، حرکت نکنیم، حرف نزنیم، مبادا غیر حکیمانه درآید!

همان‏طور که آقای دکتر ولایتی اشاره کردند و درست هم است، وزارت خارجه یک دستگاه انسانی عظیم است. از لحاظ نیروی انسانی، واقعاً دستگاه پُرذخیره‏ای است. بحمد اللّه انسانهای خوب، انقلابی، مسلمان، اکثراً یا عموماً بچه ‏های انقلاب، جوانان انقلابی مؤمن، با فکرهای خوب در وزارت خارجه حضور دارند. ما چرا از تلاش و تفکر و سنجش و عقلیت بچه ‏حزب‏ الله ی‏های خودمان مأیوس باشیم؟ دیدیم که بچه‏ حزب‏ اللهی ‏های خودمان، همین برادران وزارت خارجه، همین عناصر مؤمن و خوب، در یک تجربه ‏ی سیاسی مثل جنگ خلیج فارس که چیز خیلی عظیمی بود و چقدر افراد اشتباه کردند یا مثل قضیه ‏ی قطعنامه، چگونه از خودشان عقل و شخصیت و هوشمندی نشان دادند. در ارتباطات فراوانی، همین‏طور است.
کار را سنجیده انجام بدهیم. کارهای نسنجیده انجام نگیرد؛ چون ضرر کار نسنجیده در اینجا، با ضرر کار نسنجیده فرضاً در اداره‏ی ثبت احوال فلان‏جا یا وزارت صنایع یا وزارت دیگر فرق می‏کند. ضرر کار نسنجیده در اینجا، عمیق‏تر و عمومی‏تر و چشمگیرتر و نقدتر است. کار نسنجیده نباید انجام بگیرد، حرف نسنجیده نباید زده بشود. جوانب هر کاری باید خوب سنجیده بشود و بعد انجام بگیرد. این، معنای حکمت است. و اما مصلحت. مراد، مصلحت شخص من و شما نیست، که اگر ما این اقدام را کردیم، ممکن است برایمان گران تمام بشود. نه، گران هم که تمام بشود، مگر ما که هستیم؟ اگر کاری به مصلحت کشور و به مصلحت انقلاب است، ولی به مصلحت شخص من نیست، گو مباش؛ چه اهمیتی دارد؟ مصلحت، یعنی مصلحت انقلاب، و این مصلحت همه‏جانبه است؛ یعنی از رفتار شخصی ما بخصوص شما شروع می‏شود.
شما که مأمور وزارت خارجه هستید بخصوص سفرا که در خارج هستند، و در درجه‏ ی دوم کسانی که به خارج رفت و آمد دارند کار و منش شخصی شما، با منش شخصی عضوی در یک وزارتخانه‏ی دیگر متفاوت است. شما رسول و پیام ‏آورید. از شما حدس زده می‏شود که در خارج چه خبر است. اگر شما در سفارتخانه، مسلمان زندگی کنید و همسر و فرزندان و کارمندان شما روش مسلمانی داشته باشند، فرق می‏کند بااینکه یک همسطح و هم‏رتبه‏ی شما در وزارتی دیگر از وزارتخانه‏های ما، منش اسلامی داشته باشد. اینجا اثرش چشمگیرتر است. اگر هم خدای نکرده روش عملی شما اندکی اختلال داشت، ضررش بیشتر است. پس، از اینجا رفتار مصلحت‏ آمیز را شروع کنید.
۱۳۷۰/۰۴/۱۸
بیانات در دیدار مسئولان وزارت امور خارجه

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی