گفتمان انقلاب اسلامی
انقلاب اسلامی-نظام اسلامی-دولت اسلامی-جامعه اسلامی-تمدن اسلامی
به لطف حضرت حق، کتاب توجیه المسائل کربلا نوشته حجت الاسلام سید علی اصغر علوی ...
به چاپ📚هفتم رسید
ویرایش دوم به همراه اضافات در قالب و محتوا
با مقدمه دکتر رضائیان
بهانه ها و توجیه هایی برای با حسین نبودن
#مدیر_در_مدار_کربلا
کانال انتشار و معرفی مجموعه کتاب های زیر خیمه حسین علیه السلام (تنها علاج) 👇👇
سروش
https://sapp.ir/tanhaelaj
تلگرام
tanhaelaj@
عاشورا به عنوان مهمترین عقبه نظری شیعه و نه فقط شیعه بلکه برای هر انسان آزادیخواه باوجدانی قابل احترام است، و هرگونه جفای به آن را بر نمیتابد؛ نعمتی که انقلاب اسلامی ایران و مانند آن هرچه دارد از اوست. عاشورایی که انقلابهای عالم ریزهخوار سفره اوست؛ البته عاشورای مهذب و تحریف نشده، والا عاشورای محرف با یزید زمان هم از در صلح در میآید!
...مدتی است مراجع عظام تقلید، علما، اساتید و بزرگان مواضع خود را نسبت به اثر (رستاخیز) بیان داشتهاند و اصلا هرکس که خود را وامدار عاشورا میداند نباید هم در مقابل این اتفاق بیتفاوت باشد –و کیست که وامدار عاشورای او نباشد؟!- هرچند نگارنده هم پیشتر و در ابتدای این هیاهو نکاتی را بیان داشته (مدیران فرهنگی در مدار ضد کربلا: به اسم "رستاخیز") اما مجددا در حواشی غبارآلودی که برای برخی اندیشهها هنوز وجود دارد و بعضا القای شبهاتی که در این ایام میشود بیان نکاتی از باب تذکار ضروری است. امید که این گونه نوشتارها موثر افتد و عملا دیگر نیازی به تکرار این تذکارها نباشد:
· عاشورا به اندازه کافی برای خودش جذابیت دارد و جدای از این حقیقت، اصلا هیچ جذابیتی به اندازه واقعیت نیست؛ واقعیتی که 14 قرن است به برکتش انقلابهایی رقم خورده است و در اوجش انقلاب شکوهمند اسلامی ایران، در هوایش فتح الفتوح جبهه های هشت ساله دفاع مقدس رقم خورده است... و حتی بساط شوم فتنه 88 را نیز همین حماسه برچیده است... برای معرفی عاشورا نیازی به صحنه های هالیوودی نیست، چرا که در متن ماجرا روح حماسه به قدر کافی موج میزند. البته نگارنده با پرورش داستان مخالفتی ندارد، چنان که در مقتلخوانی نیز پرورش روضه و اصلا زبانحالخوانی را شأنی است -و نیز البته به همراه مراعات ملاحظات خاص خودش-، اما سخن آن است که «پرورش» داستان یک چیز است و «دستکاری» داستان چیز دیگر؛ به عنوان نمونه کدام یار عاشورایی امام حسین چشمان خود را بسته و متهورانه و نعره زنان به قلب دشمن یورش برده است؟ تهوری دقیقا به سبک فیلم گلادیاتورها! که شجاعت غیر از تهور است، این سبک ساخت داستان حتی غیر از ماجرای جناب «عابس» است که در مقابل سنگ پراکنی و نامردی سربازان سپاه عمر سعد که به جای رزم تن به تن در مقابل این پهلوان برگزیده اند، برهنه میشود و وارد میدان جنگ میشود؛ حرکتی که در تقویت روحیه دوستان و تضعیف روحیه دشمن موثر است. تاکتیکی که فرماندهان دفاع مقدس ما هم برای روحیهدهی در مواقع سخت از آن بهرهها برده اند. اما این صحنه مذکور –بستن چشم و حمله به دشمن- بیان کدام تاکتیک رزمی است؟! آیا این تحریف یک واقعیت نیست؟
· عدهای تاکید دارند که بعد از حذف 45 دقیقه از فیلم مشکلاتش رفع شده و این حساسیت ها بی مورد است، اما انصاف آن است که آنچه از صحنه های فیلم بیرون آمده و ما بر مبنای آن قضاوت خواهیم کرد و در تیزرهای رسانهای در تلویزیون هم پخش میشود باز شاهد وقایعی هستیم که با اصل تاریخ عاشورا در تعارض است و نگرش غلطی به مخاطب از کربلا خواهد داد، «تصویر»هایی که «تحلیل»های اشتباهی را القا خواهد کرد که این مختصر مجال تفصیل آنها نیست، مانند حضور کوههایی در کربلا، دویدن با چشمان بسته یکی از اصحاب امام به قلب دشمن و... آیا اینها تحریف عاشورا نیست؟
· در فیلمی که میخواهد امام حسین را به عالم معرفی کند باید روی همه شخصیتهایش حرف داشته باشد حتی اگر شخصیتی دور از قصه باشد. این جزو اصول اولیه نویسندگی تاریخی است که لااقل این شخصیت به اصل ماجرا نباید لطمه ای بزند. در این اثر منظور از شخصیت بکیربن حر چیست؟ اگر دارای یک سابقه بدی است آیا نباید سیر تحول و تغییر او در داستان بحث شود. اینها به عنوان سوالاتی حرفه ای طرح میشود. واقعا ضرورتی برای برجسته کردن این صحنه های حداقل خلاف مشهور چیست؟ آن هم با این پرداخت؟ دعوا سر محکمات عاشوراست. عنایت به این تذکر هم به جاست که مقایسه این اثر با سریال «مختار»ی که به اصل عاشورا لطمه ای نمیزد حتی در پرورش شخصیتی مثل ابوعمره ایرانی در کنار مختار، تا بکیر بن حر «رستاخیز» که در متن داستان کربلا حضور خواهد داشت و نه در حاشیه و نهایتا در اوج داستان جزو شهدای بی بدیل تاریخ عاشورا خواهد شد، کاملا متفاوت است؛ هرچند همان مختار هم با عناصر داستانیش در اذهان مردم با همان اثر ماندگار خواهد شد و این نشان از تاثیر جاودانه هنر در تثبیت آموزه های دینی است...
· سخن از تایید کارشناسان و یا حمایت برخی بزرگان است که بسیاری از آنها تاکنون تکذیب شده است. بعد از 12 میلیارد هزینه چطور میتوان باور کرد اگر سخن از یک کار کاشناسی است -آن هم عرصه ای به این حساسیت و اهمیت که کار کارشناسی در آن حیاتی است- کدام کارشناس، و اصلا یک منبری ساده، و یا حتی یک مستمع ساده، این فیلمنامه را تایید میکند؟ عاشورایی که به برکت محرم و صفر و تکرار هفتگی روضههایش آن قدر صحنه هایش تازه، واضح و شفاف است که گاهی این قدر تخصص هم نیاز نیست! آیا سازندگان این اثر با این همه هزینه و در کاری با این حساسیت، یک بار روضهها را استماع کرده اند؟! این متن اگر در اختیار یک مستمع عادی روضه های امام حسین قرار گیرد از آن ایراد خواهد گرفت حال چطور بعد از خرج میلیاردی -به گفته خود سازندگان اثر- در آن اشتباهاتی فاحش است. کدام کارشناس این خطاهای واضح را تایید کرده است؟
· چرا باید روز عید فطر برای اکران انتخاب شود؟ اگر حداقل قایلیم در مورد این اثر شبهاتی هست «قف عند الشبهات»، اگر فیلم محل مناقشه هست چرا پیش از بحث نخبگانی در پخش آن عجله میکنید؟! البته عاشورا در تقریر هالیوودیش که زد و خوردهایش در رقابت با فیلمهای خشن و اصطلاحا اکشن بیفتد برای روز تعطیل و تفرج خاطر مردم برنامه بدی نیست تازه با چاشنیی از یک عشق زمینی! چرا که در این تقریر از عاشورا، جهاد و حماسه و ایثار و استکبار ستیزی و مفاهیمی این چنینی مجالی برای حضور نخواهد یافت. با این تقریر از عاشورا است که درس بزرگ عاشورا که در گفتمان حضرت امام روح الله همه چیز هست جز سازش، درس عاشورا درس مذاکره و آشتی خواهد شد! و الا با هیچ توجیهی روز عید فطر برای نمایش این کار سنخیتی نداشته و نخواهد داشت خاصه با بهانههای آشنایی که برخی همیشه به دوستان ارزشی و آیینی روا داشته اند که: «عید مردم را با کربلا و عاشورا عزا نکنید!»؛ حال چطور روز عید با این فیلم قابل جمع شده است؟
· در پایان با دستاندرکاران رستاخیز باید با زبان «نصح» سخن گفت، نصیحتی مشفقانه؛ بی شک هرکس برای مولای عاشورا قلمی و یا قدمی بزند مأجور است، اما باید حساسیت این وادی را قبول کرد و نباید توقع داشت به بهانه کار مدید و زمان بر و یا هزینه های زیاد و میلیاردی و حضور احتمالی کارشناسانی -که جدا محل تردید است- دست از نقد منصفانه برداشت. البته چنان که گفته شد برخورد از روی بی مهری با این هنرمندان ارزشی که چند صباحی خود را وقف این آستان نورانی و مقدس کرده اند نیز درست نیست که دیگر عطای کار آیینی را به لقایش ببخشند، اما این که بدون آمادگی و دقت و به دور از احتیاط در این وادی قدم بگذارند نیز درست نیست، وادی و صحنه ای که یک صحنه فوق تخصصی است. مسئولان این امر باید بدانند که با غیرت شیعه بازی کردن است اگر اندکی سستی و غفلتی سر بزند و نکته پایانی که اساتید به ما آموختهاند این که گاهی معرفی نکردن از معرفی ناقص و ابتر بهتر است! چرا که زخمی کردن یک مفهوم و سد راه کردن آن باب است...
اولویت در حفظ جان امام است
وَبَعْدَهُ لا کُنْت أَنْ تَکُونِی
جبرئیل رسول خدا را آگاه می کند از قصد مشرکان برای کشتن او در شب هجرت.حضرت رسول(ص) علی(ع)را از ماجرا با خبر می کنند از علی می خواهند به جای ایشان در بستر بخوابد. علی سوال می کند یا رسول الله آیا دین من سالم می ماند؟ بله علی جان!از جانش سوال نمی کند، از دینش می پرسد.
آری علی خیلی وقت است که جانش را فروخته است: «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِباد» از مردم کسانی هستند که جانشان را برای رضای خدا می فروشند.
علی علیه السلام حاضر است جانش را بدهد تا جان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم حفظ شود و عباس علیه السلام چه خوب درس جان دادن برای ولی زمان را از پدرش آموخته است
اگر جان رسول الله بر جان علی اولویت دارد پس جان حسین هم بر جان عباس اولویت دارد. عباس از پدرش آموخته است که سپر بلای امام زمانش باشد.
«وَبَعْدَهُ لا کُنْت أَنْ تَکُونِی» ای عباس، بعد از حسین بهتر که نباشی!شایسته نیست امام تو در میدان قتال باشد و تو در آسایش.آری اولویت حفظ جان امام است.
کتاب جای خالی عباس، مروری بر رفتار های تشکیلاتی حضرت عباس علیه السلام
برای تهیه این کتاب می توانید با شماره 09138500419 تماس بگیرید.
تقدیم به اندیشههای عاشورایی
فایل گزیده پایاننامه مدیریت عاشورایی: فهرست، کلیات، منابع (دریافت)
پیوستهای مرتبط:
پایاننامه زمینهای برای تشکر از امام حسین (نسبت پایاننامه و امام حسین علیهالسلام)
آغاز نامه (گزارشی از جلسه دفاعیه عاشورایی)
دعوتی برای حرکت، نامهای برای آغاز
...انسانها باید برای ظهور آماده شوند و این نیاز به تربیت دارد، تربیتی که استعداد فهم و قابلیت پذیرش امام زمان را ایجاد کند و در این میان بهترین الگو برای درک امام عصر، درنگ در امام عاشورا است.
بهترین الگو برای اصحاب المهدی شدن، الگوی اصحاب الحسیناند.
تربیت عاشورایی همان مدل و نرم افزار تمدنی برای رسیدن به امام زمان است. تربیت عاشورایی تنها معبر برای ظهور است،
در «این الطاب بدم المقتول بکربلا» سخن از گرای اصلی در عصر ظهور است و محوریت کربلا و آموزههایش، و این یعنی اهمیت درنگ در کربلا و عاشورا. برای تربیت راهی بهتر از امام حسین نمیشناسیم که اگر جز این بود، اولْ سخن مربی و منجی عالم در آخر الزمان و در فتح الفتوح نهائیش «الا یا اهل العالم ان جدی الحسین...» نبود.
امام عصر، ابزاری نیرومندتر از امام حسین نمیشناسد و بدون او تمدنسازیش نشدنی است. شروع تمدن بزرگ امام عصر با امام حسین و در مدار کربلای او و معرفی خویشتن و رسم خویش با امام حسین، همه و همه پرده از یک حقیقت بر میدارند: جایگاه تربیت عاشورایی برای تسهیل و تکمیل جریان ظهور
آری امام زمان از حسین میگوید و زبان مشترک و ادبیات جهانی بر پایه و محور آموزههای عاشورایی شکل خواهد گرفت و کسانی در مسابقه زمینهسازی ظهور پیشگام خواهند شد که معرف امام عصر یعنی امام حسین را به عالم بهتر و خوبتر بشناسانند و دلها را پذیرای شنیدن «الا یا اهل العالم ان جدی الحسین ...» کنند.
به نقل از وب مدیر در مدار کربلا
برگی
از مقتل مدیریتی، روضه های ناشناخته کربلا
اثرهای سازمانی روضه را می توان به دو دسته ی اثرهای سلبی و ایجابی تقسیم کرد:
...
با تشکر از دوستان بسیجی موسسه علمی فرهنگی سدید و نشریه حیات؛ برداشتی از «مبانی مدیریت عاشورایی» روششناسی و رویکردها
· در عاشورا پژوهی، "توسل" جزء روش است. باید "با"حسین زیست. باید با پدیدههای کربلا همنفس شد. تنها نباید به روایت عالمانه عاشورا بسنده کرد
· باید اهل درد شد و درد را شناخت تا درمان گرفت، آنجاست که "خوشا دردی که درمانش حسین است" معنا پیدا میکند
· در راه رسیدن به هدف بزرگ تدبر در عاشورا باید از روش تأمل و تدبر در کربلا و عاشورا به مثابه «قرآن عمل شده و به اجرا در آمده» بهره برد و این با انس و تکرار با متون حاصل خواهد شد.
· اگر حسین همتا و عِدل قرآن است، روش رسیدن به یکی، قابل الگوبرداری و الهامبخشی برای دیگری خواهد بود
· جایگاه اشک و توسل و روضه در مطالعات و تحقیقات عاشورایی بیش از پیش مشخص و برجسته میشود. بر این اساس هرشب باید حضرت حسین را التماس کرد تا فردایی دیگر، اذن نفس کشیدن به پژوهندگانش را بدهد.
پیشنوشت: در این بخش روش پیشنهادی مبتنی بر اصول موجود استنباطی و روش تحقیقی بیان میشود، روشی که شامل دو پیش نیاز و پنج گام عملی برای رسیدن به نتیجه است.
منابع عاشورایی برای مطالعه در سه ساحت است:
- کتب تاریخی در حوزهی عاشورا؛ مثل کتاب قصهی کربلا (حجتالاسلام نظری منفرد) و نیز کتب مقاتل و...
- کتب تحلیلی در حوزه عاشورا؛ مثل 6 جلدی با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه، 2 جلدی زمینههای قیام، آینه در کربلاست (دکتر سنگری) و...
- کتب عاطفی در حوزه عاشورا؛ مثل خصائص الحسینیه (شیخ جعفر شوشتری)، فتح خون (شهید آوینی) و...
در عاشورا پژوهی، "توسل" جزء روش است. باید "با"حسین زیست. باید با پدیدههای کربلا همنفس شد. تنها نباید به روایت عالمانه عاشورا بسنده کرد. محقق نباید گزارشگر صِرف پدیدهها باشد. باید "مع الحسین" بود. شاید مکتب "تفسیری-نمادین"ها این پیام را فهم کنند.
مهم نیست کربلا باشیم یا غیرآن؛ مهم کربلایی بودن است؛ مهم آن است که هرجا هستیم کربلاآفرین باشیم! هرچند گاهی نیاز است برای حرکت شتابنده، نَفَسی تازه کنیم و در این گاهِ حرکت، گاهی برای انجام کاری صدایمان میزنند، به آستانشان میطلبند و اجازه حضور در حریمشان را میدهند چرا که مساله توسل و مکان، علل غیرپژوهشی اما کاملاً مؤثر بر پژوهشاند که معمولاً به آنها توجه کافی نمیشود. لذا در بحث اثربخشی پژوهش و روششناسی، باید به این مساله پرداخت. چه خوبتر که او برایمان تدبیری مؤثر بیندیشد: أَغْنِنِی بِتَدْبِیرِکَ لِی عَنْ تَدْبِیرِی.( دعای عرفهی امام حسین علیه السلام- مفاتیح الجنان). در اندیشکده عاشورایی شأن مکان و توسل را نیز باید دید و این نیازمند خلوتی است برای تنفس و تفکر و تذکر.
قَالَ إِنَّمَا أُوتِیتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِنْدِی أَوَلَمْ یعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَهْلَکَ مِنْ قَبْلِهِ مِنَ الْقُرُونِ مَنْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُ قُوَّةً وَأَکْثَرُ جَمْعًا وَلَا یسْأَلُ عَنْ ذُنُوبِهِمُ الْمُجْرِمُونَ (القصص/78)
(قارون) گفت: «این ثروت را بوسیله دانشی که نزد من است به دست آوردهام!» آیا او نمیدانست که خداوند اقوامی را پیش از او هلاک کرد که نیرومندتر و ثروتمندتر از او بودند؟! (و هنگامیکه عذاب الهی فرا رسد،) مجرمان از گناهانشان سؤال نمیشوند.
وَقَالَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَیلَکُمْ ثَوَابُ اللَّهِ خَیرٌ لِمَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا وَلَا یلَقَّاهَا إِلَّا الصَّابِرُونَ (القصص/80)
اما کسانی که علم و دانش به آنها داده شده بود گفتند: «وای بر شما ثواب الهی برای کسانی که ایمان آوردهاند و عمل صالح انجام میدهند بهتر است، اما جز صابران آن را دریافت نمیکنند.»
بررسی مسائل مختلف در رشته مورد نظر:
- مدل درد و درمان:
اگر کربلا دارالشفاست باید دردها را به کربلا برد تا شفا گرفت، به حکم:
"طبیب عشق مسیحا دم است و مشفق لیک
چو درد در تو نبیند که را دوا بکند "
باید اهل درد شد و درد را شناخت تا درمان گرفت، آنجاست که "خوشا دردی که درمانش حسین است" معنا پیدا میکند. (رفاقت به سبک حبیب، ص 8)
عواملی که باعث تقویت چشم مسئلهیاب میشود عبارت است از:
1. ذهن پیچیده و اندوخته از تئوریها، مدلها، الگوها و نظریات
2. افزایش دانایی
3. ممارست و تمرین
4. پرهیز از سطحینگری
5. تربیت و آموزش
6. روزمرگی و نزدیکی بیش از اندازه به مسئله (احد فرامرز قراملکی، روششناسی مطالعات دینی)
برگی از ویرایش جدید کتاب دعوا سر اولویت است...
امروز دنیا تشنه ى حقیقت است. این حرفِ یک روحانى یا یک شخصِ متعصّبِ اسلامى نیست؛ بلکه حرف کسانى است که سالها با فرهنگ غربى ارتباط، رفت و آمد، مبادله و حتّى نسبت به آن، حسن نظر داشته اند. آنها مى گویند که امروز دنیاى غرب در سطوح حسّاسش، تشنه ى اسلام است. «سطوح حسّاس» یعنى چه؟ فلان جماعت عامى و غافل، یا فرض بفرمایید جماعتهایى که منافعشان به شدّت مطرح است- مثل حکّام، دولتمردان، سرمایهداران، زراندوزان و زورگویان- بخشهاى کرخ و دیر احساسِ پیکره ى فرهنگ غرب و جوامعِ غربىاند. دانشمندان، متفکّرین، انسانهاى باوجدان، روشنفکران و جوانان بخشهاى حسّاس پیکره ى جوامع غربى هستند. این بخشهاى حسّاس، امروز تشنه ى مکتب و درسى از زندگى هستند که آنها را از هزاران دشوارىِ واقعىِ زندگى نجات دهد. خیلى از این مشکلات زندگى، مشکلات واقعى نیست. مشکل واقعى، احساس ناامنىِ روحى، تنهایى، افسردگى، تزلزل و عدم اطمینان و سکینه ى روحى است. اینها مشکلات واقعى بشر است که در اوج ثروت و شهرت، یک نفر را به خودکشى وادار مىکند. جوان، پولدار و داراى امکانات تنعّم و بهرهبردارى از زندگى است؛ امّا خودکشى مى کند. خوب؛ چرا؟ دردش چیست؟ کدام درد است که از بى پولى و نداشتن امکاناتِ تمتّعِ جسمانى و لذایذ جنسى هم سختتر است؟ دردى که امروز گریبان جوامع مادّى دنیا و تمدّن غربى را گرفته است، عدم اطمینان، عدم آرامش، عدم نقطه اتّکاى روحى، عدم انس و تواصل بین انسانها، احساس غربت، و انکسار است.
بخشهاى حساس جوامعى که این دردها را بیشتر احساس مىکنند، چشم انتظارند که دست نجاتى بیاید و آنها را از این حالت نجات دهد. در آنجاهایى که آگاهى هست، چشمها به اسلام دوخته شده است. البته عدّه اى از آنها آگاهى ندارند و اسلام را نمى شناسند؛ اما زمینه ى گرایش به اسلام را دارند. کسانى که اسلام را مى شناسند، مشخّصاً روى اسلام تکیه مى کنند. یکى از اندیشمندان ایرانى خودِ ما گفته بود- بنده شنیدم آن شخص به رحمت خدا رفته است- که «امروز غرب در جستجوى چهره هایى مثل شیخ انصارى و ملّا صدراست.» زندگى، معنویّات و ارزشهاى آنها، امروز چهره هاى غربى و متفکّرین غربى را جذب مىکند. منبع زخّار این حقایق و ارزشها، معارف اسلامى، و در قلّه و اوج این معارف، معرفت عاشورایى است. قدر اینها را باید دانست.( بیانات رهبری عزیز در دیدار روحانیون و وعّاظ، در آستانه ى ماه محرم03/ 03/ 1374)
برای تهیه این کتاب می توانید با شماره 09138500419 تماس بگیرید.