گفتمان انقلاب اسلامی

انقلاب اسلامی-نظام اسلامی-دولت اسلامی-جامعه اسلامی-تمدن اسلامی
مشخصات بلاگ

سال رونق تولید

ما متأسفانه در برخى از اوقات گذشته، مى ‏دیدیم که بعضى از کسانى که مرتبط با مسئولین بودند یا حتى خودشان مسئول یک بخشى بودند، کأنّه از گفتمان انقلاب در مقابل دیگران شرمنده‏ اند و خجالت مى‏ کشند که حقایق انقلاب را بر زبان جارى کنند یا آن‏ها را پیگیرى کنند یا به آن‏ها اهمیت بدهند! این براى یک جامعه خیلى بلاى بزرگى است‏.امام خامنه ای02/06/1387


برای خرید کتاب ها می تونید با شماره 09103858079تماس بگیرید.

چهارشنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۴، ۱۱:۳۶ ق.ظ

للقُدسِ نحنُ قادمونْ...



أنا قتیلُ العَبراتْ أنا لَهیبُ الحسراتْ 

(من کشته اشکم... من شعله حسرت در دل‌های مؤمنانم)

 

أنا الحسینُ بن علی أنا وَجیبُ الصَّرَخات 

(من حسین بن علی هستم... من طنین فریادهایم)

 

آهاتی تَلْهَبْ 

(حسرت‌هایم در دلم شعله می‌کشد)

 

لن أَنسى زینبْ

(زینب را فراموش نخواهم کرد)

 

مِن بعدی تُسلَبْ 

(که پس از من غارت می شود)

 

ذَبِلَ الصِّغار. کماءٍ جَفْ 

(کودکان حسین درمانده و ناتوان شدند.... مانند آبی که خشک شده باشد)

 

ها هو الحِصار بهم قدْ حَفْ 

(در محاصره دشمنان قرار گرفتند)

 

یَصْعُبُ الفِرار ... بأرضِ الطَّف

(فرار کردن از دست دشمنان در صحرای خشک کربلا سخت است)

 

(سیِّدی حسین، حبیبُ الله)

(آقای من حسین ای حبیب خدا)

 

 

صاحَ الجریحُ بالشهیدْ : " آهٍ أخی نَزْفی شَدید

(مجروح به شهید گفت ... آه ای برادرم، خونریزی من شدید است)

 

حیثُ الجِراحاتُ تهُونْ. خُذْنی لعالَمٍ جدید

(مرا به جهان دیگر (جهان شهداء) ببر... آنجایی که جراحت‌ها خوب می‌شود)

 

قد جفّتْ عُروقی

(رگهایم از خون خالی شده است)

 

تِهتُ عن طریقی

(راهم را گم کرده‌ام و نمیدانم در این دنیا به کجا روم)

 

خُذنِیْ یا صدیقی

(ای دوست شهید من، مرا با خود ببر)

 

"عندما تَحین ْ لحظةُ الصمتِ

(شهید  به مجروح گفت: وقتی لحظه جان دادن فرا رسد)

 

اِرقَبِ الحسین متى یَأتی

(منتظر امام حسین (ع) باش که می‌آید)

 

وامْدُدِ الیدین لِکیْ تأتی

(در آن لحظه دستانت را به سوی او دراز کن و از او مدد بخواه تا به ما شهدا بپیوندی)

 

(سیِّدی حسین، حبیبُ الله)

(آقای من حسین ای حبیب خدا)

 

 

لو أغلقُوا کُلَّ الدُّروب . و قَیَّدونا بالخُطوب

(اگر همه راه‌ها را ببندند... و ما را به مشکلات وسختی‌ها دچار کنند)

 

للقُدسِ نحنُ قادمونْ. فالقدسُ مِعراجُ الشُّعوب

(بازهم ما به سوی قدس می‌آییم .... زیرا قدس معراج ملت‌هاست)

 

الشِّمرُ صُهیون

(شمر امروز صهیونیسم است)

 

ذو البیتِ الموهون

(که خانه‌اش سست است)

 

ملعونٌ ملعون

(ملعون است، ملعون است)

 

یا سَنا الصَّباح أنتمُ القِندیل

([ای جوانان مسلمان] شما نور صبح و چراغدان‌ امید هستید)

 

وجِّهوا السِّلاحْ نحْوَ إسرائیلْ

(سلاح‌هایتان را به سوی اسرائیل نشانه بگیرید)

 

واقبِضُوا الأرواحْ. مثلَ عزرائیل

(و مثل عزرائیل جانشان را بگیرید)

 

(سیِّدی حسین، حبیبُ الله)

(آقای من حسین ای حبیب خدا)

 

شاعر: احمد حسن الحجیری از بحرین


مداحی توسط برادر میثم مطیعی


دانلود


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۹۴ ، ۱۱:۳۶
گفتمان ساز
چهارشنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۴، ۱۱:۰۷ ق.ظ

صهیونیست کودک کش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۹۴ ، ۱۱:۰۷
گفتمان ساز
چهارشنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۴، ۱۰:۵۵ ق.ظ

یا ایها المسلمون اتحدوا


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۹۴ ، ۱۰:۵۵
گفتمان ساز
چهارشنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۴، ۱۰:۴۱ ق.ظ

محو اسرائیل

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۹۴ ، ۱۰:۴۱
گفتمان ساز




بی‌شک دوران کنونی، دوران بیداری و هویّت‌یابی مسلمانان است؛ این حقیقت را از خلال چالشهایی که کشورهای مسلمان با آن روبه‌رو شده‌اند نیز بروشنی میتوان دریافت. درست در همین شرایط است که عزم و اراده‌ی متّکی به ایمان و توکّل و بصیرت و تدبیر، میتواند ملّتهای مسلمان را در این چالشها به پیروزی و سرافرازی برساند و عزّت و کرامت را در سرنوشت آنان رقم زند. جبهه‌ی مقابل که بیداری و عزّت مسلمانان را بر نمیتابد، با همه‌ی توان به میدان آمده و از همه‌ی ابزارهای امنیّتی، روانی، نظامی، اقتصادی و تبلیغاتی برای انفعال و سرکوب مسلمانان و به خود مشغول ساختنِ آنان بهره میگیرد. نگاهی به وضعیّت کشورهای غرب آسیا از پاکستان و افغانستان تا سوریّه و عراق و فلسطین و کشورهای خلیج فارس، و نیز کشورهای شمال آفریقا از لیبی و مصر و تونس تا سودان و برخی کشورهای دیگر، حقایق بسیاری را روشن میسازد. جنگهای داخلی؛ عصبیّت‌های کور دینی و مذهبی؛ بی‌ثباتی‌های سیاسی؛ رواج تروریسم قساوت‌آمیز؛ ظهور گروهها و جریانهای افراط‌گر که به شیوه‌ی اقوام وحشی تاریخ، سینه‌ی انسانها را میشکافند و قلب آنان را با دندان میدرند؛ مسلّحینی که کودکان و زنان را میکشند، مردان را سر میبرند و به نوامیس تجاوز میکنند، و حتّی در مواردی این جنایات شرم‌آور و مشمئزکننده را به نام و زیر پرچم دین مرتکب میشوند؛ همه و همه محصول نقشه‌ی شیطانی و استکباری سرویسهای امنیّتی بیگانگان و عوامل حکومتی همدست آنان در منطقه است که در زمینه‌های مستعدّ داخلی کشورها امکان وقوع می‌یابد و روز ملّتها را سیاه و کام آنان را تلخ میکند. یقیناً در چنین اوضاع و احوالی نمیتوان انتظار داشت که کشورهای مسلمان، خلأهای مادّی و معنوی خود را ترمیم کنند و به امنیّت و رفاه و پیشرفت علمی و اقتدار بین‌المللی که برکات بیداری و هویّت‌یابی است، دست یابند. این اوضاع محنت‌بار، میتواند بیداری اسلامی را عقیم و آمادگی‌های روحی پدید آمده در دنیای اسلام را ضایع سازد و بار دیگر، سالهای دراز، ملّتهای مسلمان را به رکود و انزوا و انحطاط بکشاند و مسائل اساسی و مهمّ آنان همچون نجات فلسطین و نجات ملّتهای مسلمان از دست‌اندازی آمریکا و صهیونیسم را به دست فراموشی بسپارد.۱۳۹۲/۰۷/۲۲
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ تیر ۹۴ ، ۲۰:۲۶
گفتمان ساز
سه شنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۴، ۰۸:۱۶ ب.ظ

مسئله‌ى اصلى


این(جریان تکفیر ) را دشمن به‌صورت مشکل دست‌ساز وارد دنیاى اسلام کرده است و ناچاریم به آن بپردازیم، لکن مسئله‌ى اصلى، مسئله‌ى رژیم صهیونیستى است؛ مسئله‌ى اصلى، مسئله‌ى قدس است؛ مسئله‌ى اصلى، مسئله‌ى قبله‌ى اوّل مسلمین، مسجدالاقصى است؛ اینها مسائل اصلى است.۱۳۹۳/۰۹/۰۴




نگذارید قضیّه‌ى فلسطین و قدس شریف و مسئله‌ى مسجدالاقصى به دست فراموشى سپرده بشود؛ آنها [سرویس‌هاى جاسوسى آمریکا و انگلیس و رژیم صهیونیستى ]این را میخواهند.۱۳۹۳/۰۹/۰۴



امام خامنه ای



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ تیر ۹۴ ، ۲۰:۱۶
گفتمان ساز
سه شنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۴، ۰۴:۴۰ ق.ظ

ویژگی یاران مولا



 امیرالمؤمنین فرمود: اَلا وَ اِنَّکُم لا تَقدِرونَ عَلی ذلِک وَ لکِن اَعینونی بِوَرَعٍ وَ اجتِهادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سُدادٍ؛(۱) بعد از آنکه شیوه‌ی زندگی خود را - که در آن مقام والا، با آن همه امکانات، با آن‌چنان زهدی زندگی میکند - بیان کرد، فرمود: شما نمیتوانید مثل من رفتار کنید؛ امّا میتوانید به من کمک کنید؛ با چه چیزی؟ «بِوَرَعٍ»، با ورع خودتان، با پرهیز خودتان از گناه، با اجتهاد و کوشش و تلاش خودتان؛ اینها وظیفه‌ی من و شما است. هدفها را برای ما ترسیم کردند، هم هدفهای فردی و شخصی را، هم هدفهای اجتماعی و سیاسی و کلّی را. در هدف شخصی، رسیدن به اوج مقام کرامت انسانی هدف والای ما است؛ همه هم وعده داده شده‌اند که بتوانند این پرواز بلند و بی‌حد را انجام بدهند؛ توانایی شما جوانها از ماها هم بیشتر است. این اهداف شخصی است.
اهداف بزرگ اجتماعی، ایجاد حیات طیّبه‌ی اسلامی و جامعه‌ی اسلامی [است‌]؛ جامعه‌ای که افراد خود را فرصت بدهد که بتوانند به‌سوی این هدف حرکت کنند: جامعه‌ی آباد، جامعه‌ی آزاد، جامعه‌ی مستقل، جامعه‌ی دارای اخلاق والا، جامعه‌ی متّحد، یکپارچه، جامعه‌ی متّقی و پرهیزگار؛ اینها اهداف جامعه‌ی اسلامی است. دنیایی که مقدّمه‌ی آخرت است، دنیایی که انسان را ناگزیر به بهشت میرساند، ایجاد یک چنین دنیایی هدف کلان اجتماعی و سیاسی اسلام است؛ اینها را در مقابل ما ترسیم کردند. راه آن چیست؟ چه‌جور میشود به این هدفها رسید؟ همین‌طور که فرمود: «اَعینُونی» - فرمایش، فرمایش امیرالمؤمنین است - به من کمک کنید؛ یعنی آنچه را که امیرالمؤمنین در زندگی خود و تلاش و جهاد خود، همه را در این راه مصرف کرد، و آن عبارت است از ایجاد چنین دنیایی برای بشریّت در طول تاریخ؛ کمک کنید به من که این هدف انجام بگیرد. چه‌جور «بوَرَعٍ»، با ورع؛ «وَ اجتِهادٍ»، با کوشش، با تلاش، تنبلی ممنوع است، بیکارگی ممنوع است، خسته شدن ممنوع است، مأیوس شدن ممنوع است. این حرکت عظیم وقتی انجام بگیرد، آن‌وقت شما دل مبارک فاطمه‌ی زهرا (سلام‌الله علیها) را شاد میکنید، دل امیرالمؤمنین را شاد میکنند؛ چون آنها برای همین هدف آن همه تلاش کردند، آن همه مجاهدت به‌خرج دادند.
دیدار مداحان اهل بیت علیه السلام ۱۳۹۳/۰۱/۳۱
 

علی‌بن‌الحسین(علیه‌السلام) به یکی از کتابهای علی‌بن‌ابی‌طالب(علیه‌السلام) نظر می‌کرد - لابد کتابی از دستورات امیرالمؤمنین بوده، که آن دستورات طبق عمل و زندگی عملی خود آن بزرگوار بوده است - «فیضرب به الارض»؛ کتاب را روی زمین گذاشت، «و یقول من یطیق هذا؟» چنین عملی را چه کسی طاقت می‌آورد؟
یعنی امام سجاد که سیدالعابدین و زین‌العابدین است، در مقابل عمل و عبادت و زهد امیرالمؤمنین احساس عجز می‌کند. خود آن بزرگوار هم در نامه به عثمان‌بن‌حنیف فرمود: «الا و انکم لاتقدرون علی ذلک»؛ شما نمی‌توانید به این سبکی که من عمل می‌کنم، عمل کنید. واقعا هم انسان وقتی نگاه می‌کند، آنچه از امیرالمؤمنین نقل شده، دهشت‌آور است.

سخن در این نیست که کسی یا جامعه‌یی بتواند خود را همگون و همسان با علی‌بن‌ابی‌طالب (علیه‌السلام) بکند؛ سخن در پیدا کردن جهت حرکت جامعه و اشخاص، مخصوصا زمامداران و اولیای امور در نظام اسلامی است.
بیانات در خطبه‌های نمازجمعه ۱۳۷۰/۰۱/۱۶
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ تیر ۹۴ ، ۰۴:۴۰
گفتمان ساز
يكشنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۳۲ ق.ظ

ملت مقتدر



ملتی که ماه رمضان دارد، خدا را دارد؛

ملتی که محرم را دارد، مجاهدت و شهادت را دارد

و ملتی که مجهز به ابزار مجاهدت و متکی به‌خداست،

هرگز مغلوب نخواهد شد.


۱۳۸۳/۰۸/۲۰امام خامنه ای

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ تیر ۹۴ ، ۰۰:۳۲
گفتمان ساز
شنبه, ۱۳ تیر ۱۳۹۴، ۰۵:۵۰ ب.ظ

خیانت


آن کسانی که امروز سعی میکنند از این هیولا - که سیاستهای آمریکایی و سیاستهای بعضی از دنباله‌روان آمریکا است - یک چهره‌ی موجّهی معرّفی کنند، اینها دارند خیانت میکنند؛ اینها دارند جنایت میکنند. 

مقام معظم رهبری امام خامنه ای

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ تیر ۹۴ ، ۱۷:۵۰
گفتمان ساز
شنبه, ۱۳ تیر ۱۳۹۴، ۰۵:۰۹ ق.ظ

ایمان آگاهانه


طرح کلی اندیشه‌ی اسلامی در قرآن | خلاصه‌ی جلسه سوم: ‫ایمان آگاهانه

فقط ایمان آگاهانه باقی می‌ماند

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در ماه مبارک رمضان سال ۱۳۵۳ در مسجد امام حسن علیه‌السلام  مشهد جلساتی با عنوان «طرح کلی اندیشه‌ی اسلامی در قرآن» داشته‌‌اند و طی آن به «تبیین پایه‌های تفکر اسلامی» بر مبنای آیات قرآن پرداخته‌اند. ایشان با اشاره به اهمیت این مباحث گفته‌اند: «این جلسات، پایه‌های فکری برای ایجاد یک نظام اسلامی است.» ۸۱/۴/۴ پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR به مناسبت فرارسیدن ماه مبارک رمضان، گزیده‌ای از هفت جلسه‌ی ابتدایی این سخنرانی‌ها را که به بحث «ایمان» اختصاص داشته به مرور منتشر می‌کند.
 
«ایمان از روی آگاهی» نامی است که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای برای سخنرانی روز چهارم ماه رمضان سال ۵۳ در مسجد امام حسن علیه‌السلام مشهد انتخاب کرده‌اند. آیه‌ی ۲۵۸ سوره‌ی بقره اولین آیه‌ی انتخاب‌شده برای این جلسه و از آیات معروف قرآن است: «آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْهِ مِن رَّبِّهِ ...» پیامبران خود به آنچه به آنها نازل شده، ایمان آورده‌اند و مانند رهبران سیاسی نیستند که به آنچه می‌گویند ایمان لازم را نداشته باشند. بحث با مطرح‌کردن سه نوع ایمان دنبال می‌شود: ایمان متعصبانه، ایمان مقلدانه، و ایمان آگاهانه. تنها ایمان سعادت‌بخش‌ که تا پایان عمر با انسان همراه است، «ایمان آگاهانه» است. چند نکته پیرامون کلمه‌ی «اولی‌الالباب» یکی از موضوعات جذاب این سخنرانی است: اولی‌الالباب یعنی خردمندان. اما در فرهنگ قرآنی به کسی که زرنگی‌های رایج در روابط اجتماعی را دارد خردمند نمی‌گویند. امام جماعت آن روزهای مسجد امام حسن علیه‌السلام در این جلسه تعریف دیگری از واژه‌ی خردمند بر مبنای قرآن ارائه می‌دهند.
دریافت جدول: عکس | PDF

 
خلاصه‌ی جلسه‌ی سوم: ایمان آگاهانه
فقط ایمان آگاهانه باقی می‌ماند
آیات این جلسه آیات ۲۵۸ سوره‌ی بقره و ۱۹۰ تا ۱۹۲ سوره‌ی آل‌عمران
واژگان کلیدی: ایمان پیامبران فهمیدن دین خردمندان
ایمان متعصبانه ایمان مقلدانه ایمان آگاهانه
آیه نکات کلیدی
آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْهِ مِن رَّبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ ۚ کُلٌّ آمَنَ بِاللَّـهِ وَمَلَائِکَتِهِ وَکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لَا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ ۚ وَقَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا ۖ غُفْرَانَکَ رَبَّنَا وَإِلَیْکَ الْمَصِیرُ
 ﴿بقره: ۲۵۸﴾


پیامبر به آنچه از جانب پروردگارش به او نازل گشته، مؤمن و گرویده است و مؤمنان همه ایمان آورده‌اند به خدا و فرشتگانش و کتاب‌هایش و پیامبرانش (و گویند) میان هیچ یک از پیامبران او تفاوت نمی‌گذاریم (همه را فرستاده و مأمور خدا می‌دانیم) (پذیرش وحی) و گویند: شنیدیم (فهمیدیم) و فرمان بردیم ... مغفرت تو را جویائیم - پروردگارا! و بازگشت همه به‌سوی توست.
 
۱. اولاً ایمان یک خصلت برجسته‌ی پیامبران خدا و مؤمنان و دنباله‌روان آنهاست؛ ایمان داشتن، باور داشتن به رسالت خود. فرق میان رهبران الهی مانند راه‌روِ این راه به آنچه می‌گوید و گامی که برمی‌دارد، با همه‌ی وجودش صمیمانه مؤمن است. درحالی‌که سیاستمداران عالم، احیاناً سخنان زیبایی و بیانات دلکش و شیوایی ممکن است داشته باشند، اما به آنچه می‌گویند، ایمان ندارند.
 نتیجه‌گیری: ایمان و باور، خاصیت وابستگان به دعوت اسلام است. آدم‌هایی که ایمان و باوری ندارند و فقط چون دیگران رفتند، اینها هم احتیاطاً دارند می‌روند، اینها در قلمروی فکر اسلامی داخل نیستند. رودربایستی هم ندارد. ایمان لازم است.
۲. سمع، یعنی شنوایی. حالت شنوایی، غیر از گوش است، گوش به‌معنای یک عضو بدن، با لفظ اُذُن در عربی تعبیر می‌شود. وقتی می‌گویند سمعنا یعنی ما با تمام وجود فهمیدیم که آنچه را که خدا برای ما معین کرده و فرستاده بود. و اطاعت ما از روی روشنی و آگاهی و سمع بود.
ایمان دو جور است: یک جور ایمان مقلدانه و متعصبانه. از بعضی‌ها اگر بپرسی، از کجا گفتی که پیغمبر اسلام حق است؟ هیچ نمی‌دانند. چون مردم کوچه و بازار و پدرها و معلم توی مدرسه می‌گویند پیغمبر حق است، این هم می‌گوید پیغمبر حق است. البته ایمان هم دارد. یعنی باورش آمده که پیغمبر حق است. اما این باور از روی تقلید و چشم‌بسته به‌دست آمده است. این ایمان مقلدانه است.
ایمان متعصبانه هم مثل همین ایمان ایمان مقلدانه است؛ که بعضی‌ها حاضرند العیاذبالله به پیغمبرهای دیگر بی‌احترامی کنند، برای خاطر دلخوشی پیغمبر ما! چون فلان عمل را ما مسلمان‌ها انجام می‌دهیم درست است و چون دیگران فلان عمل دیگر را انجام می‌دهند، غلط است. یک ایمانی دارد، اما این ایمان متکی به دلیل نیست، فقط از روی تعصب است.
ایمان مقلدانه و متعصبانه در اسلام، هیچ قیمتی ندارد. یکی از دلایل این بی‌ارزش بودن، این است که ایمان وقتی از روی تقلید و تعصب بود، زائل شدنش هم به‌آسانی کسبِ خودِ ایمان تقلیدی، آسان است.
برادران! ایمان ارزشمند، ایمان آگاهانه است، ایمان توأم با درک و شعور است، ایمانی است که از روی بصیرت و چشم باز و بدون ترس از اشکال به‌وجود آمده باشد.
إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ لَآیَاتٍ لِّأُولِی الْأَلْبَابِ
﴿آل‌عمران:١٩٠﴾

به یقین در آفرینش آسمان‌ها و زمین و آمد و شد شب و روز نشانه‌های روشنی است برای خردمندان.
 
این نشانه‌ها (آیات) برای چه کسانی است؟ برای گیج‌ها؟ برای بی‌هوش‌ها؟ برای آنان‌که نمی‌اندیشند؟ ابداً. لأولی‌الألباب. برای خردمندان. خردمند. آن‌که دارای خرد و نیروی فهمیدن است و آنان همه‌ی مردمند، در صورتی که فکر و هوششان را به‌کار بیندازند. 
الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللَّـهَ قِیَامًا وَ قُعُودًا وَ عَلَىٰ جُنُوبِهِمْ وَ یَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَـٰذَا بَاطِلًا سُبْحَانَکَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ
﴿آل‌عمران:١٩۱﴾

آنها که خدا را در حال ایستاده و نشسته و به‌یک پهلو خوابیده یاد می‌کنند و در آفرینش آسمان‌ها و زمین می‌اندیشند (و به‌دل و زبان می‌گویند) پروردگار ما! این همه را به بیهودگی نیافریده‌ای و تو از بیهودگی‌ها منزه و پیراسته‌ای! پس ما را از شکنجه‌ی آتش محفوظ بدار.

رَبَّنَا إِنَّکَ مَن تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَیْتَهُ ۖ وَ مَا لِلظَّالِمِینَ مِنْ أَنصَارٍ
﴿آل‌عمران:١٩۲﴾

پروردگار ما! بی‌گمان هر که را با آتش درافکنی، زبون و سرافکنده‌اش ساخته‌ای. و ستمگران را هیچ یاور و مددی نیست.
۱. اگر مردم معمولی بخواهند خردمندان را معرفی کنند می‌گویند خردمند آن کسی است که در همه‌ی امور زندگی‌اش پیشرو است، در هیچ کار سرش کلاه نمی‌رود، در کاسبی‌ها، در پلتیک‌ها، در سیاست‌بازی‌ها، در معارضه‌ها و مقابله‌های با حریف‌ها، همه‌جا دستِ او روی دست حریف‌هاست. قرآن اما چون هیچ یک از این بازیگری‌ها را قبول ندارد، چون ارزش واقعی را برای انسان، اتصال و ارتباط با خدا می‌داند، خردمند را به این صورت معرفی می‌کند: خردمند از نظر قرآن آن کسی است که این عالی‌ترین ارزش‌ها را بیش از همه چیز و همه کس مورد نظر داشته باشد. «الذین یذکرون» خردمندان آن کسانی‌اند که یاد می‌کنند خدا را... در همه حال به یاد خدایند. اما این به یاد خدا بودن به‌معنای یک حالت عرفانی خلصه‌آمیز درویش‌مآبانه نیست... یاد خدا بودن فعال. یاد خدا بودنی که عمل محسوب می‌شود.
۲. خردمندان آن کسانی‌اند که در حال تفکر باشند، بعد که این تفکر و اندیشمندی را انجام می‌دهند به زبان دل و زبان ظاهر می‌گویند پروردگار ما! این را به بیهوده نیافریده‌ای. منزهی تو از این کار که به بیهوده بیافرینی؛ یعنی مهم‌ترین و اساسی‌ترین نقطه‌ی ایدئولوژی.
هر ایدئولوژی زندگی‌ساز، نقطه‌ی اساسی‌اش این است که من اینجا برای کاری هستم... پس من مسئولیتی دارم و در این نظم عجیب یک جایی هم من دارم که اگر آنجا کار را به‌صورت درست و صحیح، آن عمل را آن‌چنانی که تو خواسته‌ای انجام ندهم، این نظم را خراب کرده‌ام.
 
رَّبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِیًا یُنَادِی لِلْإِیمَانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّکُمْ فَآمَنَّا ... ﴿آل‌عمران:١٩۳﴾
پروردگار ما! (به‌گوش دل و با تفکر در پدیده‌های خلقت) صدای نداکننده‌ای را که به ایمان فرامی‌خواند (و می‌گفت) به پروردگارتان ایمان آورید، شنیدیم و در پاسخ به این ندای تکوین، ایمان آوردیم ...
آن کسانی که ندای منادی را شنیدند که برای ایمان ندا می‌کرد و بعد ایمان آوردند، چه‌جور ایمانی آوردند؟ یک نفر گفته ایمان بیاورید، آن وقت ایمان آوردید. نه؛ اینها همان اولی‌الالبابند، همان متفکرانند. این منادی ممکن است به ظاهر پیغمبری باشد، اما در باطن، پیامبر عقل و تفکر و بینش آنها است که آنها را به سوی ایمانِ به خدا فرامی‌خواند و دعوت می‌کند. پس منادی به آنها گفته ایمان بیاورید و آنها از روی درک و شعور و آگاهی کامل ایمان آوردند. این‌جور ایمانی در اسلام مطلوب است: ایمان آگاهانه.
وَ إِذَا قِیلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَىٰ مَا أَنزَلَ اللَّـهُ وَ إِلَى الرَّسُولِ قَالُوا حَسْبُنَا مَا وَجَدْنَا عَلَیْهِ آبَاءَنَا ۚ أَوَلَوْ کَانَ آبَاؤُهُمْ لَا یَعْلَمُونَ شَیْئًا وَلَا یَهْتَدُونَ
﴿مائده:۱۰۴﴾
و چون به آنان گفته شود که بیایید و آنچه را خدا فرستاده و پیامبر می‌آموزد، بیازمائید و بفهمید گویند: راه و رسمی که پدران خود را بر آن یافتیم ما را بس! ولو پدرهایتان هیچ چیز نمی‌فهمیدند و هیچ راهی نمی‌یافتند، بازهم شما از آنها تقلید می‌کنید؟
چون ایمان آگاهانه از نظر اسلام مطلوب است و خدای متعال ایمان ناآگاهانه را قبول ندارد و ارج و ارزشی برایش قائل نیست؛ لذا چندین جای قرآن، ایمان‌های کورکورانه‌ی مقلدانه‌ی متعصبانه، که غالباً هم این‌جور ایمان‌ها آدم را با مغز به زمین می‌کوبند، این چنین ایمان‌هایی را با شدت توبیخ می‌کند.

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif بخشی از بیانات آیت‌الله خامنه‌ای در ۵۳/۰۶/۳۰ در مسجد امام حسن علیه‌السلام مشهد:
آن ایمانی که فلان مرد مسلمان دارد، ]که[ برای نگه داشتنش باید بگوییم روزنامه نخواند، فلان کتاب را نخواند، در کوچه‌بازار راه نرود، با فلان کس حرف نزند، سرما و گرما نخورد، آفتاب و مهتاب نبیند، تا بماند؛ این ایمان، متأسفانه نخواهد ماند. ایمانی لازم است که آن‌چنان آگاهانه انتخاب شده باشد که در سخت‌ترین شرایط هم آن ایمان از او گرفته نشود. «اِلّا مَن أُکرِهَ وَ قَلبُهُ مُطمَئِنٌّ بِالإِیمانِ» (نحل۱۰۶) آیه‌ی قرآن می‌گوید: اگر در زیر شکنجه، برای خاطر آنکه دشمن را از خود، لحظه‌ای منصرف کنی، یک جمله گفتی، بگو، ایمان تو ایمانی نیست که با شکنجه از قلبت زائل بشود. آن ایمانی که خَبّاب‌بن اَرَت دارد، آهن را داغ می‌کردند به گردنش می‌چسباندند، شوخی نیست، آهن گداخته را به بدنش نزدیک می‌کردند و به پوست بدنش می‌چسبانیدند، او به‌خاطر آن ایمان آگاهانه‌ی عمیقش، دست برنمی‌داشت، ایمان این است.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ تیر ۹۴ ، ۰۵:۰۹
گفتمان ساز