جایگاه توحید در هستی شناسی؛
جایگاه توحید در هستی شناسی
متن پیش رو بخشی از جزوۀ « معرفت شناسی اسلامی » درسگفتارى از آقای « دکتر مهدی سپهری » در باب جایگاه توحید در هستی شناسی و فلسفه ی علم است ؛ که حاصل سلسله جلسات سطح سه سیزدهمین دورۀ آموزشى تربیتى «والعصر» مى باشد که در تابستان ۱۳۹۰ برگزار شده است که به همت مؤسسۀ علمی- فرهنگی سدید پس از پیاده سازى و ویرایش در اختیار علاقهمندان قرار مى گیرد.
**********
زمانی که حق مطلق، خود را به ما نشان می دهد و ما به عنوان هستی او را دریافت و وجدان می کنیم، در واقع از اینجا هستی شناسی شروع می شود. اول و پایه ی همه ی مباحث ما «بسم الله الرحمن الرحیم » است که بِهِ ظَهَرَ الوُجُود. یعنی ما برای دریافت حقیقت مطلق باید خود را جلوه گاه حضرت حق قرار دهیم تا بتوانیم او را وجدان کنیم. وقتی این ادراک در مقام شناخت ما می آید، هستی شناسی می شود و هستی شناسی در بنیان نظام معرفتی ما قرار می گیرد. این هستی شناسی در یک سری مباحث ریزش می کند و خود را در آنها نشان می دهد.
هستی شناسی را باید به عنوان یک ریشه در نظر گرفت که شاخه می دهد، ساقه می دهد، بر گها و ثمراتی خواهد داشت. بحثهای متعددی بر این نگاه ما به هستی مبتنی می شوند که از بیان آن در این مجال خودداری می کنیم. اینکه گزاره هایی از مقوله ی اینکه واقعیتی هست و این واقعیت چه احکامی دارد، مباحثی است که در هستی شناسی مطرح می شود که در واقع در خود آن هستی شناسی آن مبدأ المبادی و آن اصل در هستی شناسی اسلامی، بحث توحید است که در آنجا به بحث حق مطلق می رسیم که جا برای هیچ واقعیت و حق دیگری نمی گذارد و هر چه غیر از او باشد باطل است. اما این اصول هستی شناسی خود را در یک سری مباحث از جمله انسان شناسی و جهانشناسی نشان می دهد.
در جهانشناسی مباحثی مطرح می شود از جمله اینکه چه عوالمی وجود دارد، چه مراتبی در جهان وجود دارد، وقتی از حضرت حق مطلق نازل می شویم چه جهان هایی است و چه مراتبی است، عالَم ملائکه چه عالمی است، ملائکه ی مقرب در چه عالمی قرار دارند، ملائکه ی غیر مقرب در چه عالمی قرار دارند، عالم جبروت چیست، عالم ملکوت چیست، نسبتش با عالم ماده چیست، آن بحث ها در بحث جهان شناسی مطرح می شود که تعبیر غربی ها آن را «کازمولوژی » می گویند.