...تا دانشگاه هویزه
“…تا دانشگاه هویزه” سرشار از اندیشهها و انگیزههای چندین ساله خادمین شهدای هویزه است. جمعآوری و تدوین تأملاتی بر طرحها و دورههای آن و ایدههایی برای کمال آن، تا دانشگاه هویزه را همگان به عنوان دانشگاه به رسمیت بشناسند.
به کربلا رسیدن لذت خود را دارد، لذت همراهی با حسین علیه السلام، لذت هم جواری با او، لذتی از جنس هم نفسی.
اما لذت بالاتر، جدا شدن است از این لذت برای کسب لذتی دیگر. آشنایی دوستان با این لذت!
همان که قرآن پرده از رازش بر می دارد:
وَماکانَ المُؤمنونَ لِینفِروا کافَّةً فَلولا نَفَر مِن کُلِّ فِرقَةٍ مِنهُم طائِفَةٌ لِیَتَفَقّهوا فی الدّینِ (سوره توبه/آیه122(
شایسته نیست مؤمنان همگی (به سوی میدان جهاد) کوچ کنند؛ چرا از هر گروهی از آنان، طائفه ای کوچ نمی کند (وطائفه ای در مدینه بماند( تا در دین (ومعارف و احکام اسلام) آگاهی یابند.
اما اصل لذت، لذت آشنا کردن دوستان است با این لذت:
وَ لِیُنذِروا قَومَهُم اذا رَجَعوا الیهِم لَعَلّهُم یَحذَرون (توبه/122(
و به هنگام بازگشت به سوی قوم خود، آنها را بیم دهند؟!
شاید(از مخالفت فرمان پروردگار) بترسند و خودداری کنند!
.
قصه ی حبیب به سمت قبیله اش، در همان آشنایی دوستان بود
از لذت همراهی با حسین.
حبیب نزد امام علیه السلام آمد و عرض کرد: ای فرزند رسول خدا!
در نزدیکی ما قبیله ای از بنی اسد است. به من اجازه می فرمایی نزد
آنان رفته و آنان را به یاری تو فراخوانم؟ امید است خدا آنان را یاور تو کند.
امام علیه السلام فرمود:"ای حبیب! من به تو اذن دادم"
حبیب به صورت ناشناس در تاریکی شب نزد آنان رفت و …
.
کار شب هفتم حبیب ترجمان عملی همان آیه بود.
چنان که خود می فرمود:"بهترین ارمغانی را که نماینده ای برای مردم خود می آورد، برای شما آورده ام.
آمده ام شما را به یاری فرزند دختر پیامبرتان فراخوانم"
هدیه ای از جنس یاری.
به حقیقت در عالم حب و محبت، حبیب یکهتاز است.
.
بعضی دوستی ها انسان را بیچاره می کند.
حبیب که سهل است، هرکس دیگر را هم بود این طور بیچاره می کرد.
با رفقایش به حسین علیه السلام پیوست.
اما باز دلش آرام نشد. بازهم سراغ دوستانی می گشت برای حبیبش حسین.
90 نفر دیگر قبیلهی خود را هم، شیدای حسین کرد و آورد.
اما حیف که نشد ...
حسین راز همه دوستی ها و نخ تسبیح رفاقت هاست.
هرجا نام اوست حرکتی از این جنس را می توان دید.
اشتیاقی به نام رفاقت؛ رفاقت به سبک حبیب.
.
.
.
«برگرفته از کتاب رفاقت به سبک حبیب»
شاخصه های مستکبر چیست؟
مستکبر هیچ وقت، معتدل نیست؛ حتی اگر سر امام حسین را ببُری و برایش ببَری!
مستکبر همیشه به دنبال بهانه است، با کوچکترین بهانه ، سر خدوم ترین اعضا و نیروهایش را هم خواهد بُرید.
مستکبر هیچ وقت قابل اعتماد نیست...
کربلا را دوباره باید دید:
سنان ابن انس سر امام حسین را در حالی نزد ابن زیاد برد که شعر می خواند.معنای آن چنین است:
1- رکاب مرا پر از طلا و نقره کن زیرا من پادشاه محبوب و محترمی را کشته ام.
2- من شخصیتی را شهید کرده ام که از لحاظ پدر و مادر و نسب، بهترین مردم است.
عبیدالله بن زیاد به سنان گفت: وای بر تو! اگر می دانستی که حسین از نظر پدر و مادر بهترین مردم است، پس
چرا او را شهید کردی؟! سپس دستور داد تا گردن سنان را زدند و به دوزخش روانه کردند.
کتاب توجیه المسائل کربلا(بهانه هایی برای با حسین نبودن)، ص124
سر داد و نداد دست در دست یزید
دین است حسین و دین پناه است حسین
به نقل از وب خادم اربابhttp://khademearbab.blogfa.com/
برگی از ویرایش جدید کتاب دعوا سر اولویت است...
امروز دنیا تشنه ى حقیقت است. این حرفِ یک روحانى یا یک شخصِ متعصّبِ اسلامى نیست؛ بلکه حرف کسانى است که سالها با فرهنگ غربى ارتباط، رفت و آمد، مبادله و حتّى نسبت به آن، حسن نظر داشته اند. آنها مى گویند که امروز دنیاى غرب در سطوح حسّاسش، تشنه ى اسلام است. «سطوح حسّاس» یعنى چه؟ فلان جماعت عامى و غافل، یا فرض بفرمایید جماعتهایى که منافعشان به شدّت مطرح است- مثل حکّام، دولتمردان، سرمایهداران، زراندوزان و زورگویان- بخشهاى کرخ و دیر احساسِ پیکره ى فرهنگ غرب و جوامعِ غربىاند. دانشمندان، متفکّرین، انسانهاى باوجدان، روشنفکران و جوانان بخشهاى حسّاس پیکره ى جوامع غربى هستند. این بخشهاى حسّاس، امروز تشنه ى مکتب و درسى از زندگى هستند که آنها را از هزاران دشوارىِ واقعىِ زندگى نجات دهد. خیلى از این مشکلات زندگى، مشکلات واقعى نیست. مشکل واقعى، احساس ناامنىِ روحى، تنهایى، افسردگى، تزلزل و عدم اطمینان و سکینه ى روحى است. اینها مشکلات واقعى بشر است که در اوج ثروت و شهرت، یک نفر را به خودکشى وادار مىکند. جوان، پولدار و داراى امکانات تنعّم و بهرهبردارى از زندگى است؛ امّا خودکشى مى کند. خوب؛ چرا؟ دردش چیست؟ کدام درد است که از بى پولى و نداشتن امکاناتِ تمتّعِ جسمانى و لذایذ جنسى هم سختتر است؟ دردى که امروز گریبان جوامع مادّى دنیا و تمدّن غربى را گرفته است، عدم اطمینان، عدم آرامش، عدم نقطه اتّکاى روحى، عدم انس و تواصل بین انسانها، احساس غربت، و انکسار است.
بخشهاى حساس جوامعى که این دردها را بیشتر احساس مىکنند، چشم انتظارند که دست نجاتى بیاید و آنها را از این حالت نجات دهد. در آنجاهایى که آگاهى هست، چشمها به اسلام دوخته شده است. البته عدّه اى از آنها آگاهى ندارند و اسلام را نمى شناسند؛ اما زمینه ى گرایش به اسلام را دارند. کسانى که اسلام را مى شناسند، مشخّصاً روى اسلام تکیه مى کنند. یکى از اندیشمندان ایرانى خودِ ما گفته بود- بنده شنیدم آن شخص به رحمت خدا رفته است- که «امروز غرب در جستجوى چهره هایى مثل شیخ انصارى و ملّا صدراست.» زندگى، معنویّات و ارزشهاى آنها، امروز چهره هاى غربى و متفکّرین غربى را جذب مىکند. منبع زخّار این حقایق و ارزشها، معارف اسلامى، و در قلّه و اوج این معارف، معرفت عاشورایى است. قدر اینها را باید دانست.( بیانات رهبری عزیز در دیدار روحانیون و وعّاظ، در آستانه ى ماه محرم03/ 03/ 1374)
برای تهیه این کتاب می توانید با شماره 09138500419 تماس بگیرید.
بسم رب الحسین
السلام علیک یا وارث علم الانبیاء
کوثر کربلا همیشه جاری است...
اهل علم شاید بارها حدیث عنوان بصری را خوانده اند ولی شاید کمتر کسی به رازهای ورود به دنیای علم امام
پرداخته باشد.کتاب هایی در شرح این حدیث شریف نگاشته شده ولی تامل ها و تدبرهای عاشوراییان، جلوه
های ناب وکاربردیِ این حدیث برای زندگی امروز را به ما نشان می دهد.
عُمری شاگرد مدارس آموزش و پرورش و دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی بوده ایم، این بار بیاییم شاگرد
دانشگاه امام صادق(علیه السلام) شویم.
حدیث عنوان بصری حکایت پیرمرد نود و چهار ساله ای است که مدتی نزد مالک بن انس شاگردی می کند و
هوای شاگردی جعفر بن محمد او را بی قرار کرده است(فَلَمَّا قَدِمَ جَعْفَرٌ الصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ الْمَدِینَةَ اخْتَلَفْتُ
إلَیْهِ، وَ أَحْبَبْتُ أَنْ ءَاخُذَ عَنْهُ کَمَا أَخَذْتُ عَنْ مَالِکٍ)...
حدیثی، آشنای جیب سالکان!
ادامه را در کتاب راز دیدار علم بخوانید.
برای تهیه کتاب می توانید با شماره 09138500419 تماس حاصل فرمایید.
نگارنده در بخشی از «مقدمه» آورده است :
چه کسی از محبت امام حسین بیبهره است؟
کدام دل است که با نام حسین نلرزد و با دیدن پرچمش به سمت آن تمایل پیدا نکند؟ هیچکس!
چه کسی کار برای امام حسین را بد میداند؟ هیچکس!
اما چرا خیلی از وقتها «این جبهه نیرو ندارد»؟ دعوا سر اولویت است. البته
مشکل از «کار کردن برای امام حسین» فراتر است. اینجا مسئلۀ اصلی و کلیدی،
نفس «کار» است و اینکه چرا کارها یا انجام نمیشود و یا اگر انجام شود
استمرار ندارد؟ و در این میان کربلا بهترین مکان برای جواب گرفتن؛ چراکه در
کار برای امام حسین کسی شک و شبهه ندارد.
اما در اینجا هم…!
برای تهیه کتاب های زیر خیمه حسین می توانید با شماره 09138500419 تماس بگیرید.