گفتمان انقلاب اسلامی

انقلاب اسلامی-نظام اسلامی-دولت اسلامی-جامعه اسلامی-تمدن اسلامی
مشخصات بلاگ

سال رونق تولید

ما متأسفانه در برخى از اوقات گذشته، مى ‏دیدیم که بعضى از کسانى که مرتبط با مسئولین بودند یا حتى خودشان مسئول یک بخشى بودند، کأنّه از گفتمان انقلاب در مقابل دیگران شرمنده‏ اند و خجالت مى‏ کشند که حقایق انقلاب را بر زبان جارى کنند یا آن‏ها را پیگیرى کنند یا به آن‏ها اهمیت بدهند! این براى یک جامعه خیلى بلاى بزرگى است‏.امام خامنه ای02/06/1387


برای خرید کتاب ها می تونید با شماره 09103858079تماس بگیرید.

جمعه, ۲۶ دی ۱۳۹۳، ۰۸:۱۳ ق.ظ

مبادی و مبانی علوم انسانی اسلامی


من درباره‌ی علوم انسانی گلایه‌ای از مجموعه‌های دانشگاهی کردم - بارها، این اواخر هم همین جور - ما علوم انسانیمان بر مبادی و مبانی متعارض با مبانی قرآنی و اسلامی بنا شده است. علوم انسانی غرب مبتنی بر جهان‌بینی دیگری است؛ مبتنی بر فهم دیگری از عالم آفرینش است و غالباً مبتنی بر نگاه مادی است. خوب، این نگاه، نگاه غلطی است؛ این مبنا، مبنای غلطی است. این علوم انسانی را ما به صورت ترجمه‌ای، بدون اینکه هیچگونه فکر تحقیقىِ اسلامی را اجازه بدهیم در آن راه پیدا کند، میاوریم تو دانشگاه‌های خودمان و در بخشهای مختلف اینها را تعلیم میدهیم؛ در حالی که ریشه و پایه و اساس علوم انسانی را در قرآن باید پیدا کرد. یکی از بخشهای مهم پژوهش قرآنی این است. باید در زمینه‌های گوناگون به نکات و دقائق قرآن توجه کرد و مبانی علوم انسانی را در قرآن کریم جستجو کرد و پیدا کرد. این یک کار بسیار اساسی و مهمی است. اگر این شد، آنوقت متفکرین و پژوهندگان و صاحبنظران در علوم مختلف انسانی میتوانند بر این پایه و بر این اساس بناهای رفیعی را بنا کنند. البته آنوقت میتوانند از پیشرفتهای دیگران، غربیها و کسانی که در علوم انسانی پیشرفت داشتند، استفاده هم بکنند، لکن مبنا باید مبنای قرآنی باشد.  (بیانات رهبری در جمع بانوان قرآن پژوه 1388/7/28)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۹۳ ، ۰۸:۱۳
گفتمان ساز





جزوۀ « از خودیافتگی اسلامی تا خودباختگی غربی در سینما » درس‌گفتارى از آقای « دکتر مجید شاه حسینی » در باب بررسی نظرات شهید آوینی در مورد هنر، سینما‌ و هجمه‌های مخالف آن است ؛ که حاصل سلسله جلسات سطح یک یازدهمین دورۀ آموزشى تربیتى «والعصر» مى باشد که در تابستان  ۱۳۸۹ برگزار شده است و به همت مؤسسۀ علمی- فرهنگی سدید پس از پیاده سازى و ویرایش در اختیار علاقه‌مندان قرار مى گیرد.



حقیقت قضیه این است که امروز نمى ‏شود در زمینه‏ ى مسائل فرهنگى در کشور بى‏ توجّه باشیم.

به خیال خودمان کار سازنده مى‏ کنیم؛ مملکتمان را بسازیم و توجّه نکنیم که دشمنانى وجود دارند که دین، استقلال و حتّى ارزشهاى ملى یعنى ارزشهاى غیر دینى ما را با ابزارهاى فرهنگى، هدف قرار مى‏دهند! این‏ها را با همان ابزارهاى فرهنگى که ابزارهاى تبلیغى است فیلم، سینما، خبرسازى و جریان‏سازى جهانى و بحث و استدلال مورد تهاجم قرار مى‏دهند و پایه‏ هایش را در داخل کشور، سست مى‏ کنند! به نظر من اگر ما بخواهیم کشورمان را به سمت آن هدفهایى که تعلیم و ترسیم شده است، پیش ببریم، بدون اینکه به این نکته توجّه کنیم، نه کار شدنى است، نه کار حکیمانه ‏اى است، نه کار عاقلانه ‏اى است! به این باید توجّه شود.( بیانات رهبری در دیدار با اعضاى شوراى عالى انقلاب فرهنگى‏04/ 11/ 1376)


برای تهیه این جزوه می توانید با شماره 09138500419 تماس بگیرید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۹۳ ، ۰۷:۱۴
گفتمان ساز



متن پیش رو خلاصه‌ای از جلسۀ اول  سلسله جلساتی‌ست که « دکتر عادل پیغامی » در پاییز سال ۱۳۹۱ مطرح کرده‌اند. این جلسات با عنوان تبیین اندیشه های اقتصادی امام خامنه ای به همت موسسه علمی فرهنگی سدید، برگزار و به زودی در قالب کتاب « سیاست‌های کلی اصلاح الگوی مصرف » در دسترس علاقه‌مندان قرار خواهد گرفت.


ذکر این نکته در ابتدا لازم است؛ همان‌طور که در دفاع مقدس، همۀ مساجد و پایگاه‌­ها و بسیجیان و حتی زنان، آموزش نظامی می­‌دیدند و آمادۀ جنگ بودند، در این جنگ اقتصادی نیز که چندسال است از سوی دشمن بر ما تحمیل می‌­شود و از طرفی مقام معظم رهبری بیانات و خواسته­‌هایی دارند، جا دارد که همه با هم در این جنگ نیز مسلح شده و در نخستین گام، باید کسب سواد اولیه برای فهم پیام­‌های اقتصادی مقام معظم رهبری در دستور کار قرار گیرد.

گام دوم عبارت از نقش‌­آفرینی و عمل است. اگر اقتصاد را یک عرصۀ جنگ می‌­دانیم، باید به فکر تربیت تعدادی رزمنده در این کارزار باشیم. نکته­‌ای که وجود دارد این است که نباید گمان کنیم فقط افراد خاصی در این صحنۀ اقتصادی نقش دارند. همۀ مردم مانند زمان دفاع مقدس، در سطح خودشان در این جبهه مؤثرند. یک زن خانه‌­دار نیز باید پیام­‌های اقتصادی رهبری را بداند و طبق آن منویات رفتار نماید. در غیر این صورت، کافی است تنها بخشی از زنان خانه‌­دار اشتباه رفتار کنند تا کل سیستم عملیات اقتصادی کشور مختل ­شود.

فرهنگ اقتصادی؛ پنجاه درصد کار

روش ما این‌گونه خواهد بود که روی جمله‌­ای از رهبری بحث خواهیم کرد و کلیدواژه‌­های سخنان ایشان را تک تک مورد بحث قرارخواهیم داد. در سال «اصلاح الگوی مصرف» هنگامی که سندی تحت عنوان «سیاست‌های کلی اصلاح الگوی مصرف» از جانب ایشان مطرح شد، این سیاست­‌ها شامل نُه بند بود که قابل تبدیل به شش محور یا به عبارتی شش نکته است و از مجموع آن شش محور، سه محور به مسئلۀ تعلیم و تربیت اقتصادی، فرهنگ اقتصادی و مسائل مربوط به اذهان مردم پرداخته است که این یعنی پنجاه درصد کار را باید در این سه زمینه خلاصه کرد.

اساساً دشمن در همین زمینه، سوء استفاده می­‌کند و جنگ روانی به راه می‌­اندازد. برای مثال، شاخص فقر در جامعۀ ما پایین است و ما نسبت به سی سال پیش، وضعیت بهتری داریم، اما در نگاه مردم جامعه این‌چنین نیست. این ناشی از جنگ روانی دشمن است. مانند انسان سالمی که به او تلقین می­‌شود که مریض است. دشمن با این وارونه نشان دادن واقعیت، به راحتی پایگاه مردمی انقلاب اسلامی را مخدوش می‌­کند. با این روال، پایگاه مردمی انقلاب اسلامی مخدوش می­‌شود و دشمن به خوبی فرصت پیدا می­‌کند تا از این رهگذر آتش خود را بریزد.

سبک فکری غلط؛ عامل مشکلات اقتصادی

در گذشته با خود می­‌گفتیم پدر من کارمند دانشگاه است و حَسَب این کارمندی، سبک زندگی‌مان این‌گونه است، هیچ‌گاه این تلقی نبود که ما هم حتماً باید یک پراید داشته باشیم. این‌که همت انسان بالا باشد خوب است، اما این‌که طبقۀ اجتماعی خودش را گم کرده باشد، خیلی بد است.

اکثر مردم ما می­‌خواهند در حالتی بهتر از طبقۀ اجتماعی خود زندگی کنند. این خوب است، اما اگر یک روز امکان آن فراهم نشد، گاهی ممکن است از راه حلال نیز دور شویم، زیرا در ذهنمان به این شکل جا انداخته‌اند که حتماً باید یک ماشین خوب داشته باشیم. خانم­‌های خانه­‌دار در بیست­ سال پیش اصلاً مبل نداشتند، اما اکنون هر چند سال یک بار مبل را عوض می­‌کنند. این مشکل ناشی از سبک زندگی و سبک فکر کردن است.

خودمان زندگی را برای خود تلخ کرده­‌ایم نه نظام سیاسی و حکومت. شب تا صبح کار می­‌کنیم تا گوشی موبایل خود را عوض کنیم. یک فرد دیپلمه که معلم است، خودش را می­‌کُشد تا موبایلی با قیمت بالای یک میلیون تومان داشته باشد. ما مشکل روان­شناسی اقتصادی داریم و مردم ما بیشتر می­‌خورند، اما بیشتر غُر می­‌زنند.

پس ما باید کمک کنیم سواد اقتصادی جامعه بالا برود. باید نترسیم و با تهدید و تحریم دشمن به هم نریزیم و آن­ها را به فرصت تبدیل کنیم، اما از همه مهم‌تر این است که پیام­‌های اقتصادی مقام معظم رهبری را درک کنیم و به آن­ها عمل کنیم که قریب به نیمی از آن­ها اصلاح فرهنگ است و با اصلاح فرهنگ، بسیاری از مشکلات اقتصادی ما حل خواهد شد.



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۹۳ ، ۰۶:۵۶
گفتمان ساز
جمعه, ۲۶ دی ۱۳۹۳، ۰۶:۵۳ ق.ظ

ارائه تصویر درست از اقتصاد مقاومتی



الزام هفتم و کار لازم هفتم، گفتمان سازی است؛ باید تصویر درستی از اقتصاد مقاومتی ارائه بشود؛ البته صداوسیما و رسانههای کشور موظفند


اما مخصوص آنها نیست. دستگاههای تبلیغاتیِ مخالف با کشور، مخالف با انقلاب، مخالف با پیشرفت ملی ما، خیلی چیزها در چنته دارند و شروع هم


کردهاند - ما دیدیم - بعد از این هم بیشتر [خواهند کرد] دربارهی اقتصاد مقاومتی، اشکالتراشی، مانعتراشی، گاهی هو کردن، بیاهمیت جلوه دادن


آنچه که در کمال اهمیت و نهایت اهمیت است؛ از این کارها میکنند. نقطهی مقابل آنها بایستی کار بشود؛ مسئولین، صاحبان فکر و دلسوزان،


بایستی تصویر درستی را از این حرکت بزرگ و عمومی ارائه بدهند و گفتمانسازی بشود تا مردم بدانند و معتقد باشند و بخواهند؛ در این صورت، کارْ


عملی خواهد شد.(بیانات در جلسه تبیین سیاست‌های اقتصاد مقاومتی1392/12/20)


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۹۳ ، ۰۶:۵۳
گفتمان ساز
پنجشنبه, ۲۵ دی ۱۳۹۳، ۱۱:۱۷ ب.ظ

همه، محتاج حسینیم حتی در علم


سلام بر وارث علم انبیاء



هیچ انسانی بی نیاز از بهره برداری از مراسم کربلا نخواهد بود و هیچ عالم و اندیشوری مستغنی از رهنمود عاشورا نیست؛ حتّی زاهدان و عابدان که در بین راهند و حکیمان و متکلّمان که به پایان راه نزدیکند و عارفان و شاهدان واصل که به قلّهٴ بلند پایانی این راه رسیده اند، آن ها نیز جزو مستمعان راستین پیام حسینی اند؛ زیرا جریان کربلا، مجاهدان نستوه جهاد اصغر را می پروراند، مجاهدان متخلّق و عالمان اخلاق جهاد اوسط را هدایت می کند و نیز عارفان به مقام فَناء در فِنای الهی را می پروراند و به آن ها دستور «محو قبل الصحو و صحو بعد المحو» می دهد.(آیت الله جوادی آملی)


(برگرفته از سایت اسرا نیوز)
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۳ ، ۲۳:۱۷
گفتمان ساز

فلسفه علم

 

فلسفۀ علم، یک فلسفۀ مضاف است، بدین معنا که دربارۀ علم بحث می‌کند. ابتدا مناسب است که در عبارتِ فلسفۀ علم، منظورمان را از علم روشن کنیم. گاهی منظور از علم، یک قضیه‌ است که دربارۀ چیزی اِخبار می‌کند؛ مثلاً این گزاره که «امروز هوا خوب است»، از یک پدیدۀ واقعی حکایت می‌کند، پس مصداق علم است، اما گاهی اوقات واژۀ علم به یک «نظام معرفتی» اشاره دارد. این نظام معرفتی، خود شامل گزاره‌های متعددی است که در انسجام با یکدیگر قرار دارند. اگر علم را به معنای دوم و مثابهِ یک نظام علمی در نظر بگیریم و با نگاه فلسفی آن را بررسی کنیم، وارد حوزۀ فلسفۀ علم شده‌ایم. فلسفۀ علم به تبیین و تحلیل عقلانی روش‌ها و محصولاتِ تحقیقاتِ درجۀ اول -که در واقع کار عالمان است- می­‌پردازد. درواقع فلسفۀ علم نوعی نگاه از بالا و بیرونی به علم دارد.

پس از ذکر این مقدمه، به سراغ مباحث فلسفۀ علم -به همان نحوی که در قرن بیستم طرح شده‌اند- می‌رویم.

پوزیتیویسم

پوزیتیویستم به معنای عام آن، با اندیشه‌های «اوگوست کنت» در قرن نوزدهم شروع شد. اولین ویژگی، انفکاک علم از متافیزیک است. این ویژگی به تبعِ نوعی علم‌زدگی و علم‌گراییِ حداکثری شکل می‌‌گیرد. بدین معنا که هر نظامی به جز علم، به لحاظ معرفتی نامعتبر محسوب می‌شود.

خصوصیت دیگر پوزیتیویسم یا اثبات‌گرایی به معنای عام آن، تفکیک مشاهده از نظریه است؛ یعنی مشاهدات ما فارغ از نظریات و پیش‌فرض‌های ما صورت می‌گیرند و داور نهایی در مورد نظریه‌ها هستند. مؤلفۀ سوم این است که امور واقع، کاملاً منفصل و جدا از ارزش‌ها هستند. به تعبیر دیگر، دانش از ارزش جداست و این دو را نباید با یکدیگر خلط کرد. مؤلفۀ چهارم، جدایی مقام کشف از مقام داوری در علم است.

مقام کشف یک نظریۀ مرتبط به منشأ شکل‌گیری نظریه، در ذهن دانشمند است و به معنای بستری است که منجر به شکل‌گیری نظریه در ذهن دانشمند می‌شود. مقام داوری، مربوط به حوزۀ روش‌شناسی و خود نظریه است. پوزیتویست‌ها به منشأ پیدایی نظریه و بستری که نظریه در آن شکل گرفته، کاری ندارند و تنها به روش‌شناسی خاصی توجه دارند که نظریه بر آن اساس صورت‌بندی و بیان شده است.

....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۳ ، ۲۳:۰۶
گفتمان ساز
پنجشنبه, ۲۵ دی ۱۳۹۳، ۱۰:۵۲ ب.ظ

حدیث عنوان بصری


بسم رب الحسین



السلام علیک یا وارث علم الانبیاء

 

کوثر کربلا همیشه جاری است...

اهل علم شاید بارها حدیث عنوان بصری را خوانده اند ولی شاید کمتر کسی به رازهای ورود به دنیای علم امام

پرداخته باشد.کتاب هایی در شرح این حدیث شریف نگاشته شده ولی تامل ها و تدبرهای عاشوراییان، جلوه

های ناب وکاربردیِ این حدیث برای زندگی امروز را به ما نشان می دهد.

عُمری شاگرد مدارس آموزش و پرورش و دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی بوده ایم، این بار بیاییم شاگرد

دانشگاه امام صادق(علیه السلام) شویم.

حدیث عنوان بصری حکایت پیرمرد نود و چهار ساله ای  است که مدتی نزد مالک بن انس شاگردی می کند و

هوای شاگردی جعفر بن محمد او را بی قرار کرده است(فَلَمَّا قَدِمَ جَعْفَرٌ الصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ الْمَدِینَةَ اخْتَلَفْتُ

إلَیْهِ، وَ أَحْبَبْتُ أَنْ ءَاخُذَ عَنْهُ کَمَا أَخَذْتُ عَنْ مَالِکٍ)...

حدیثی، آشنای جیب سالکان!

 

 ادامه را در کتاب راز دیدار علم بخوانید.


برای تهیه کتاب می توانید با شماره 09138500419 تماس حاصل فرمایید.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۳ ، ۲۲:۵۲
گفتمان ساز
عزت حکمت مصلحت

اینکه ما تصور کنیم اگر ارزشهای معنوی را ملاک قرار دادیم، کار دیپلماسی به بن‌بست خواهد خورد، غلط است؛ به بن‌بست نمیخورد. میتوان با حفظ همین ارزشها، با پای‌فشاری بر همین ارزشها، در عرصه‌ی دیپلماسی وارد شد، فعال شد، تلاش کرد، منطق را حاکم کرد و طرفها را رفته رفته و بتدریج به مواضع خود نزدیک کرد. اینکه گفتیم «عزت، حکمت، مصلحت»، حکمت این است. حکمت این است که شما بتوانید مواضع طرف مقابل را حکیمانه به مواضع خودتان نزدیک کنید؛ اینها در تضاد با هم نیستند. حکمت و عزت و مصلحت مکمل همند؛ باید در جهت مصالح ملی باشند؛ و در درجه‌ی اول باید با حفظ عزت ملی و عزت هویتی همراه باشند. یعنی تسلیم، انسلام، انظلام، نه در مرحله‌ی باورهای قلبی و نه در مرحله‌ی عمل و قرارداد، نباید وجود داشته باشد؛ این با حکمت امکان‌پذیر است. دعوا کردن و اوقات‌تلخی کردن و حرف تند زدن، یک وقتی ممکن است به درد بخورد؛ اما این روش عمومی نیست. روش عمومی، حکمت است. حکمت یعنی با منطق، متین در عرصه‌ی دیپلماسی وارد شدن. اگر چنانچه اینجوری پیش برویم، به توفیق الهی پیشرفتهای ما هرگز متوقف نخواهد شد.
۱۳۹۰/۱۰/۰۷امام خامنه ای)


عرض کردیم که عزت و حکمت و مصلحت، یک مثلث الزامی برای چارچوب ارتباطات بین ‏المللی ماست. عزت: «الاسلام یعلو و لا یعلی علیه»، «لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا». ما نمی‏خواهیم عزتمان را با تکیه بر نژاد و ناسیونالیسم و حرفهایی که متأسفانه همه‏ی دنیا با تکیه به آن‏ها دور خودشان یک حصار می‏کشند، ثابت کنیم. فلان کشور اروپایی ثابت می‏کند که نژاد من برترین است. آن یکی می‏گوید نخیر، نژاد من برترین است. حتّی این تنافس و تفاخر، به جنگهای بین‏المللی و خونریزیها و خرجهای کلان هم کشیده می‏شود! نه، ما برای خودمان، عزت را بر اساس اعتقاد و ایمان توحیدی که خاصیت و شاخصه‏ی تفکر اسلامی است و دل بستن به خدا و محبت به بندگان و خلایق الهی و لزوم خدمت به آن‏ها قائلیم. لذا ما هر قدرتی که می‏خواهد ابرقدرتی و تکبر و استکبار و فخرفروشی را در روابط خود با ملتهای دیگر وارد بکند، رد می‏کنیم. اگر شما جزو فلان نژاد هستید، برای خودتان هستید. اگر شما دارای ثروت یا قدرت و تکنولوژی هستید، برای خودتان هستید. تکنولوژی شما برای خودتان است؛ برای ما که نیست؛ چرا به ما فخر می‏فروشید؟

هر ملتی ذخیره‏ای دارد. ملت ما هم ذخایر خیلی فراوانی دارد؛ ذخایر فرهنگی، پرونده‏ی بسیار درخشان در صحنه‏ی علم جهانی، در صحنه‏ی سیاست جهانی، در صحنه‏های گوناگون. ما بنای فخرفروشی نداریم. اگر خوبی، برای خودت هستی؛ اگر پول‏داری، برای خودت هستی؛ اگر قدرت‏مندی، برای خودت هستی؛ ارتباطاتت با ما، ارتباطات و علایق انسان با انسان است. بنابراین، عزت یعنی تحمیل هیچ‏کس را قبول نکردن.
آدم در رفتار بعضی از مسئولان کشورها، حتّی در رفتار دیپلمات‏هایشان گاهی مشاهده می‏کند که فخر و غرور بیجا و احمقانه‏ای وجود دارد. تصور می‏کنند که چون زبانشان فلان زبان است، یا نژاد و اسمشان، فلان نژاد و فلان اسم است، پس باید فخر بفروشند! نه، این‏ها تصورات احمقانه‏ای است و در منطق صحیح انسانی، جایی ندارد. ما چنین چیزی را از هیچ‏کس قبول نمی‏کنیم. ما بر اساس عزت اسلامی، عزت توحیدی و عزت ملت خودمان حرکت می‏کنیم.
ملت ما باید در روابط بین‏المللی خواری نبیند و اهانت نشود. هیچ‏کس حق ندارد اهانت به ملت ایران را در کمترین برخورد با دیگران قبول کند. اگر کسی اهانت‏پذیر است، برای خودش اهانت‏پذیر است؛ برای ملت ایران نمی‏شود؛ حق ندارد. ملت ایران، ملتی سرافراز و بزرگ و جان‏دار است و نشان داده است که قدرت حضور در صحنه‏های دنیا را دارد. ما که بودیم؟ ما کجا بودیم؟ ما را در دنیا یک روز به عنوان زایده‏ی انگلیس، و یک روز به عنوان زایده‏ی امریکا می‏شناختند! چه کسی معتقد بود که این ملت می‏تواند بدون اتکای به هیچ‏کس، بدین‏گونه در دنیا برای خودش عزت درست کند و انظار جهانی را به سوی خویش جلب نماید؟ ما بحمد اللّه در تمام صحنه‏ها مشاهده کرده‏ایم که این ملت، ملت بزرگ و جان‏دار و پُرخونی است؛ زار و نزار و ذلت‏پذیر نیست.
سراغ حکمت می‏آییم. حکمت، یعنی حکیمانه و سنجیده کار کردن. هیچ‏گونه نسنجیدگی را نباید در اظهارات دیپلماتیک و هرآنچه که مربوط به سیاست خارجی و ارتباطات‏ جهانی است، راه داد. همه چیز باید سنجیده باشد. آدم نباید هرچه به دهانش آمد، بگوید. باید ملاحظه کنیم که آیا این سخن با موازین منطق و خرد منطبق است، یا منطبق نیست. اگر منطبق نیست، آن را کنترل کنیم. باید حکیمانه برخورد کنیم. فقط در حرف زدن نیست؛ در معاشرتها و برخوردها هم باید حکیمانه برخورد کرد. البته حکمت، به معنای نگفتن نیست. بعضی می‏گویند حالا که حرف نسنجیده نباید زد، پس چرا باید حرف زد؟! گویی که هیچ کار سنجیده نمی‏شود کرد! نه، اگر گفتیم ما باید حکیمانه کار کنیم، معنایش این نیست که پس کار نکنیم، تماس نگیریم، حرکت نکنیم، حرف نزنیم، مبادا غیر حکیمانه درآید!

همان‏طور که آقای دکتر ولایتی اشاره کردند و درست هم است، وزارت خارجه یک دستگاه انسانی عظیم است. از لحاظ نیروی انسانی، واقعاً دستگاه پُرذخیره‏ای است. بحمد اللّه انسانهای خوب، انقلابی، مسلمان، اکثراً یا عموماً بچه ‏های انقلاب، جوانان انقلابی مؤمن، با فکرهای خوب در وزارت خارجه حضور دارند. ما چرا از تلاش و تفکر و سنجش و عقلیت بچه ‏حزب‏ الله ی‏های خودمان مأیوس باشیم؟ دیدیم که بچه‏ حزب‏ اللهی ‏های خودمان، همین برادران وزارت خارجه، همین عناصر مؤمن و خوب، در یک تجربه ‏ی سیاسی مثل جنگ خلیج فارس که چیز خیلی عظیمی بود و چقدر افراد اشتباه کردند یا مثل قضیه ‏ی قطعنامه، چگونه از خودشان عقل و شخصیت و هوشمندی نشان دادند. در ارتباطات فراوانی، همین‏طور است.
کار را سنجیده انجام بدهیم. کارهای نسنجیده انجام نگیرد؛ چون ضرر کار نسنجیده در اینجا، با ضرر کار نسنجیده فرضاً در اداره‏ی ثبت احوال فلان‏جا یا وزارت صنایع یا وزارت دیگر فرق می‏کند. ضرر کار نسنجیده در اینجا، عمیق‏تر و عمومی‏تر و چشمگیرتر و نقدتر است. کار نسنجیده نباید انجام بگیرد، حرف نسنجیده نباید زده بشود. جوانب هر کاری باید خوب سنجیده بشود و بعد انجام بگیرد. این، معنای حکمت است. و اما مصلحت. مراد، مصلحت شخص من و شما نیست، که اگر ما این اقدام را کردیم، ممکن است برایمان گران تمام بشود. نه، گران هم که تمام بشود، مگر ما که هستیم؟ اگر کاری به مصلحت کشور و به مصلحت انقلاب است، ولی به مصلحت شخص من نیست، گو مباش؛ چه اهمیتی دارد؟ مصلحت، یعنی مصلحت انقلاب، و این مصلحت همه‏جانبه است؛ یعنی از رفتار شخصی ما بخصوص شما شروع می‏شود.
شما که مأمور وزارت خارجه هستید بخصوص سفرا که در خارج هستند، و در درجه‏ ی دوم کسانی که به خارج رفت و آمد دارند کار و منش شخصی شما، با منش شخصی عضوی در یک وزارتخانه‏ی دیگر متفاوت است. شما رسول و پیام ‏آورید. از شما حدس زده می‏شود که در خارج چه خبر است. اگر شما در سفارتخانه، مسلمان زندگی کنید و همسر و فرزندان و کارمندان شما روش مسلمانی داشته باشند، فرق می‏کند بااینکه یک همسطح و هم‏رتبه‏ی شما در وزارتی دیگر از وزارتخانه‏های ما، منش اسلامی داشته باشد. اینجا اثرش چشمگیرتر است. اگر هم خدای نکرده روش عملی شما اندکی اختلال داشت، ضررش بیشتر است. پس، از اینجا رفتار مصلحت‏ آمیز را شروع کنید.
۱۳۷۰/۰۴/۱۸
بیانات در دیدار مسئولان وزارت امور خارجه
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۳ ، ۲۲:۴۴
گفتمان ساز
پنجشنبه, ۲۵ دی ۱۳۹۳، ۱۰:۲۸ ب.ظ

گفتمان اصلی




تلاش‏هایى مى ‏شود که مسائل غیر اصلى، مسائل اصلى وانمود شود؛ خواسته ‏هاى غیر حقیقى یا حقیقى، اما درجه‏ ى دو به عنوان گفتمان اصلىِ ملى وانمود شود؛ لیکن گفتمان اصلى این ملت این‏ها نیست؛ گفتمان اصلى این ملت این است که همه، راه هایى را براى تقویت نظام، اصلاح کارها و روشها، گشودن گره ‏ها، تبیین آرمان‏ها و هدفها براى آحاد مردم، استفاده از نیروى عظیم ابتکار و حرکت و خواست و انگیزه و ایمان این مردم مؤمن و راه به سمت ‏آرمان‏هاى عالى این نظام که همه را به سعادت خواهد رساند پیدا کنند. آن چیزى که باید ذهنها و دلها و فکرها بر روى آن متمرکز شود، این است. البته کارهاى زیادى داریم و وظایف و مسئولیت هاى زیادى بر دوش همه‏ ى ماست. هرکس باید کار خود را  به بهترین نحوى که براى او ممکن است، انجام دهد.(بیانات امام خامنه 1ی19/04/1379)





۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۳ ، ۲۲:۲۸
گفتمان ساز
پنجشنبه, ۲۵ دی ۱۳۹۳، ۱۰:۲۳ ب.ظ

حکایت حکومت







کتاب «حکایت حکومت» به همت مرکز تحقیقات بسیج دانشگاه امام صادق(علیه السلام) منتشر شده و می‌توان گفت نکتۀ متمایز این کتاب با کتاب‌های مشابه خود، تدوین آن برای مخاطبان فرهیخته و دانشگاهی به ویژه دانشجویان است که از یک سو اتقان محتوا و علمی بودن را می‌طلبد و از سوی دیگر ایجاز و سلاست بیان مطرح می کند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۳ ، ۲۲:۲۳
گفتمان ساز